حقیقت فیلم lost highway یا حقیقت زندگی

هر کسی بتونه این پست رو بخونه(که با فونت سفید نوشته شده!) حقیقت فیلم lost highway  اثر دیوید لینچ رو میتونه بگیره! من این فیلم رو چند بار نگاه کردم و هیچی ازش نفهمیدم تا اینکه در کلاسهای کارگردانی فرزاد موتمن پی به حقیقت اون بردم. اقای موتمن کل این فیلم رو در یک کلمه پر معنی بیان کرد! :کوانتم! ودر توضیحات بیشتر اورد که:حقیقت و وجود همیشه اون چیزی نیست که دیده میشه  بلکه معمولا اون چیزی هست که دیده نمیشه! نغمه ای که دیوید باوی  رو دیونه کرده و در فیلم اون رو فریاد میزنه:

.

.

Lyrics to "I'm Deranged" by David Bowie

Funny how secrets travel
I'd start to believe if I were to bleed
Thin skies, the man chains his hands held high
Cruise me blond
Cruise me babe
A blond belief beyond beyond beyond
No return No return

I'm deranged
Deranged my love
I'm deranged down down down
So cruise me babe cruise me baby

And the rain sets in
It's the angel-man
I'm deranged

Cruise me cruise me cruise me babe

The clutch of life and the fist of love
Over your head
Big deal Salaam
Be real deranged Salaam
Before we reel
I'm deranged

And the rain sets in
It's the angel-man
I'm deranged

Cruise me cruise me cruise me babe

And the rain sets in
It's the angel-man
I'm deranged

Cruise me cruise me cruise me babe

I'm deranged

.

.

.

پی نوشت:عکسهای سکسی لزبین نانسی عجرم با خواهر جرج بوش!این پست(عکسهای...) امار بازدیدکننده های وب قبلیم رو چند برابر کرد!عجب آدمهایی هستیم ما!

پی نوشت ۲:تبریک ازینکه تونستید این صفحه رو بخونید!! زندگی دقیقا همینجوریه!

پی نوشت ۳:راهنمایی!!: فرض کنید می خواهید مطالب این صفحه رو کپی ،پیست کنید!!!

طنین نوستالژی ها در غربت، بتهای شکسته شده

.

.

.

.

.

.

کوچک که بودم،درحد ۵ یا ۶ سالگی اسباب بازیهای خاصی رو که داشتم خیلی ازشون خوشم میومد به طوریکه با خودم می گفتم حتی اگر همسن پدر و مادرم هم بشم این اسباب بازیها مهمترین چیزهام هستن و من بدون اونا هیچم.و حتی حاضر نیستم بدون اونها وارد بهشت بشم!و جالب بود این تفکر دو سه هفته ای طول می کشید و با خراب شدن اون وسیله از بین می رفت.در دوره دبیرستان فازم از اسباب بازیها تغییر کرد و همین تعصب کور رو روی اهنگهای ابی داشتم  جوری که همون بهشت رو با صدای ابی بهشت می دیدم! و مثلا کلی مفتخر بودم کاملترین مجموعه ابی رو دارم!!(البته الان هم مطمئن هستم اهنگهایی از ابی رو دارم که تقریبا کسی در ایران نداره!).حتی در باورم هم نبود روزی صدایی که نقش اول رو تو زندگیم داشت،بتهاش فرو بریزه ولی خوب اوایل دوره لیسانسم کمرنگ شد و کمرنگ تر  تا به امروز. اینا همه رو تفت دادم تا به کنسرت دیشب ابی برسم.خواننده ای که برام یاد اور دوره زیبای دبیرستان و خاطرات نوستالژیک زیادی بود.دیشب از اون صنم دوران خامی هیچ خبری نبود ولی به خاطرات شیرین اون دوران سرک کشیدم.او رو در زمانی که برای من عظمت داشت ندیدم و زمانی که به خودم اومدم و برنامش رو دیدم   از بت خبری نبود.تمام صحنه های کنسرت دیشب رو از قبل از بر بودم.پیکهای متوالی که ابی به سلامتی جمعیت روی سن میرفت...در اوردن کت و پوشیدن مجدد اون...طنین ماشالااا و تهییج تماشاگرها...و همین طور عظمت اهنگ خلیج همیشگی فارس...فراموشی های ابی وسط اهنگ (که دیشب قسمت دوم اهنگ خلیج رو فراموش کرد و با اونکه مردم اون قسمت اهنگ رو خوندن ولی باز یادش نیومد و مجبور به تکرار اون شد!) و پرشهای ابی وسط اهنگ بگو ای یار بگو...  تفاوت این صحنه ها با دوره نوجوانی  در زنده بودنشون بود. ولی این قضیه در مورد اهنگ خلیج فرق عمده ای داشت.نمیگم این اهنگ ابی رو به همون بت دوران دبیرستانم برگردوند ولی اهنگی بود که شاید خیلیهارو پر بغض کرد.طنینی که جدا برای چندین دقیقه من رو به ایران برد و  از دریای خزر به خلیج فارس  . و بر گشت به اون دوران ولی واقعا هم از این پیشامد خوشحال هستم که بتهای دوران زندگیم دارن دونه دونه شکسته میشن و شکسته شده اند...ولی خوب الان هم صنمهای غیر انسانی زیادی در زندگیم هستن که باید منتظر بمونم ببینم کی قرار هست از بین برن.ولی فکر کنم این ابراهیم بودن ما  باید تا لحظه اخر همراه ادم باشه و پوچی زندگی(نه از دید نهیلیستی) با  آگاه شدن به هیبت دروغین بتها بیشتر و بیشتر برای من روشن میشه بانگی که دیشب معناش رو با اعماق وجودم درک کردم  :

گداره بالای کوه پناه جون قوچه    تفنگ تو می غره که زندگی چه پوچه

.

.

پی نوشت:دوستانی عزیزی که نظر دادن پاسخشون در همون قسمت نظراتی که نظرشون رو وارد کردن داده میشه و ممنون از لطفتون.

پی نوشت دو: حتما به این سایت برید خیلی بامزه و جالب  هست.اسم پسر رو در کادر بالا و اسم دختر رو در کادر پایین وارد کنید و دکمه پایین سمت چپ رو بزنید!

.

.

شکست...

.

.

.

دو تا امتحان(کوییز) پشت سر هم من رو دوباره به خودم اورد که ترم رو دوباره شل و ول شروع کردم.دو تا تستی که رو هم ۴ ساعت نخوندمشون.شکست دوباره...ولی جدا شکست به ادم روحیه میده.روحیه مبارزه دوباره.گاهی وقتها شکست لازم تر از پیروزیه و این حرف رو من با اعماق وجود بارها و بارها درک کردم.زهر مار هست مثل خیلی از شربت های دارویی ولی سازنده.این جاست که دید به باخت مثل دید به نیمه پر لیوان میمونه.پل پیروزی بودن شکست رو بارها و بارها دیده بودم و امیدوارم این بار هم مثل سری های قبل.نمی خوام این پست مثل صحبت های تکراری نصیحت وار بیهوده بشه ولی خوب خواستم تجربه ای رو که خودم بارها داشتم در اینجا بیارم.در ادامه مطلب،مطالب بسیار قشنگی در باب پیروزی و شکست گذاشتم در ضمن از ایمل ها و نظراتتون ممنون...

ادامه مطلب ...

آزادیخواهی مرز نمی شناسد...

.

.

.

.

هوارد باسکرویل

.

 

.

.

صد و دومین سالگرد  انقلاب مشروطه گرامی باد، اولین باری که ما ایرانیان هر چند برای مدت کوتاه مزه حکومت خود بر خود رو چشیدیم گرامی باد.اولین باری که اسم رعیت از روی مردم ایران زمین برداشته شد.اولین باری که  مردمانی شریف از ایران به خودشون اومدن که با این پشتوانه علمی و تاریخی ما چرا باید از غرب عقب باشیم.اولین باری که قرار بود ایرانیان بوی آزادی واقعی را بچشند.درود بر شهیدان .درود بر  صور اسرافیل باقرخان و ستارخان و سردار اسعدو...

در این میان نام شهیدی از چشم ملت پنهان مانده که کم از چگواراها ندارد.به نظر من بزرگترین شهید مشروطیت است.چرا که او امریکایی بود.هموطن نبود ولی واقعا هموطن بود...از جوانی به نام  هوارد بسکرویل صحبت می کنم. معلمی ۲۳ ساله که به دعوت یکی از مدارس تبریز از امریکا به ایران امد برای تدریس تاریخ در بلبشوو  دوران به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه .وی پس از قیامهای ستارخان و باقرخان به صفوف مشروطه خواهان پیوست و به قول خودش به جای نقالی  تاریخ مردگان  اموزش نظامی این سربازان را به عهده گرفت.او در نبرد سنگینی که بین مشروطه خواهان و فوج نجات در گرفت، براثر شلیک گلوله‌ای به سینه اش کشته شد.

وی هنگامی که یکی از دوستان صمیمی اش که ایرانی هم بود را  در این جریانات از دست داد  چنان منقلب شد  که در جواب همسر کنسول آمریکا که از او خواسته بود از صف مشروطه‌خواهان جدا شود، ضمن پس دادن پاسپورتش گفت:

   

تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست.

    

  روحش شاد

.

.

 

.