سیزدهتون مبارک...

 

من ،کورش،شاه شاهان امروز(سیزده به در!) اعلام میکنم که دیگه از زندگی مجردی متنفرم...و دیگه حالم از ادامه تحصیل به هم میخوره...می خوام برگردم واسه همیشه ایرون...جای من رو ایران خالی نکنید...از رای ندادن هام پشیمانم...دوست دارم عضو بزرگی از یه مجموعه کوچک باشم تا عضو کوچکی از یه مجموعه بزرگ و خیلی چیزهای دیگه...مطالب بالا در راستای رسوم ۱۳ به در نیست!!!

 

 

از وبلاگ میرزا پیکوفسکی

 

 

از وبلاگ میرزا پیکوفسکی:

 

- آن‌جا سرزمین فراوانی است، پریان خوش‌رو به پیشوازتان آید و فلک به فرمانتان بگردد و سواران سال‌ها بتازند و هرگز به مرزهای سرزمین‌تان نرسند و در تمام دشت‌ها میزهایی بی‌انتها با غذاهای لذیذ و بی‌‌همتا و بشکه‌های شراب و...

- پنیر چی؟ پنیر هم هست؟

 

 

در کنسرت شاد ترین خواننده ایران...

 

 

بعد عید جالب و تقریبا شادی که در اینجا داشتم نوبت به کنسرت شهرام شهپره رسید که شروعش ساعت ۸ شب بود.موسیقی شهرام که از اول کاملا شاد بوده فرق اساسی با بقیه خوانندگان ۶ و ۸ خون! داشته و داره و به قول  معروف کلاس کاریش همیشه یه سر و گردن بالاتر از بقیشون بوده و این فقط حرف من نیست. بسیاری از کسانی که حرفه ای موسیقی گوش میدن به این قضیه اذعان دارن.جدا که شادی و قشنگیی که مثلا تو اهنگ پریای شهرام هست کمتر بنی بشری رو میتونه بنشونه سر جاش و احساس شادی رو بش تزریق نکنه.بعد این مقدمه در مورد حواشی کنسرت توضیحاتی میدم. اول اینکه اینک در خیل جمعیت اومده برای کنسرت انواع پوششها قابل توجه بود.از خانمی که به همراه همسر با چادر همراه با روسری اومده بود تا  دخترهایی با تاپ و مینی ژوپ و از پیرزن و پیرمرد تا دختر و پسر بچه های کوچک و حتی دختر بچه با حجاب!...

سالن هم تقریبا پر شده بود و طبق عادت خوش قولی ما ایرونیا!(که حتی اگه  چند دهه هم تو کشوری زندگی کنیم که بد قولی کار زشتی محسوب بشه!) شهرام با ۱.۵  ساعت تاخیر کنسرت رو شروع کرد! و تو این یه ساعت و نیم  اهنگها و کلیپ های بسیار مزخرف و حال به هم زنی از فریدون(از مثلا خواننده های جدید اونور آبی که به لطف رقص زیبا رویان!سکسی در کلیپش و ریتمهای تکراری ۶ و ۸  و مطمئنا هزینه ای که به اسپانسر داده بود برای پخش درسالون کنسرت محبوبیت کاذبی داشت!)سپری شد .بعد  اومدن شهرام که جدا شومن خوبی  هم هست و اول اهنگ تو این زمونه رو اجرا کرد هیجان به سالون برگشته بود ولی بعضی جماعتی که پایین سن می رقصیدن بارها و بارها سعی کردن برن رو سن و اصلا متوجه تذکرات پی در پی شهرام نبودند وفقط خودشون رو میدیدند. صحنه های زشتی رو به وجود اوردن  از دعواهای بزن بزن! که دیگه  صدای شهرام هم در اومد و جدا تقریبا نقش میانجی رم گرفت تو یکی از اون موارد! که اقا برا چی دعوا می کنی و چی میخوای؟! و حتی چند بار مجبور به قطع کنسرت شد. سر خودخواهی (بخونید جواد بازی)یه مشت...  شاید از همون قماشی که تو ارمنستان دیده بودم و سر دختر هم رو جر می دادن! در  یکی دیگه از صحنه ها دختری که رفته بود رو سن انقدر بد توسط بادیگارد سن  حول داده شد که رو پله ها زمین خورد شانس اورد پاش نشکست.ولی جدا  شومن بودن شهرام باعث شد شب به خاطر موندنیی داشته باشیم و تقریبا همش رقص.حالا شاید بگین نیمه خالی لیوان رو دیدم تو کنسرت! ولی هم  وصف نیمه پر بود این سری و هم نیمه خالی! ولی خوب این کنسرت نشون داد که ایرانیا خود خواهایی هستند که تا حد زیادی جنبه دموکراسی رو دارن!... قضاوت با شما...

 

 

 

 

ریشه ی این عشق در ایران ماست...

 

 

 

 

آمد از ره فصل زیبای بهار
نوبهاران خنده زد بر سبزه زار
پیک نوروزی رسید از آسمان
از سفر آمد پرستو نغمه خوان

باز شد چشم بنفشه ارغوان
زرد و نیلی در کنار چشمه سار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز دیدارش کنید

آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
می توان از تربت حافظ شنید

باز شد چشم بهاران بر خزر
شد صدفها خانه در و گهر
دشت ارژن باز هم بیدار شد
از شقایق دامنش گلنار شد

قاصدک آمد که مهمان آمده
بوی نرگسهای ایران آمده
خاک من ای قبله گاه عاشقان
نوبهارانت همیشه جاودان

رودهایت پرخروش و بیقرار
کوههایت سر بلند و استوار
بند بند ما همه از خاک توست
تار و پود ما ز خاک پاک توست

آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
می توان از تربت حافظ شنید

خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشه این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد
ای وطن هر روز تو نوروز باد

هموطن آمد دوباره نوبهار
شد سراسر خاک ایران لاله زار
شد فلک از باد نوروزی جوان
باز کرده چرخی از گل ارغوان

آسمان برداشت زیر ابروی چشم
پرشده دنیا زعطر و بوی عشق
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز دیدارش کنید

نوبهاران خنده زد بر کوهسار
پونه زاران شد کنار چشمه سار
قطره شبنم به برگ گل چکید
شانه زد باد بهاران زلف بید

دامن ایران ز گل سرشار شد
ای عزیزان موقع دیدار شد
بعد از این هر روز بهتر روز ما
جاودانه باد نوروز ما

آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
می توان از تربت حافظ شنید

خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشه این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد      
ای وطن هر روز تو نوروز باد

 


 

هم تو کف نوشتن بودم هم رگبار امتحانا میانترم تموم شده هم بهانه چهار شنبه سوری و عید ...هم اینکه خطر تو راه وب نویسیم احساس کردم همش نوشته ها خودم روزگذشت با سانسورم هست چون اون اسم لعنتی رو به هزار اشتباه تو وبم گذاشتم و باید نقاب داشته باشم تو حرفام ...دروغ توشون نیست ولی خوب خیلی چیزا که دوست دارم رو نمیتونم بنویسم در همه زمینه ها ...هنوز اونقدر شهامت برا گفتن خیلی چیزا نیست . بگذریم...

عید همتون مبارک  اینه اصل مطلب و این مراسم نازنینی که داریم شاید تنها مراسمیه و موضوعیه که همه ایرانیا روش اتفاق نظر دارن...اینجاست که میگم غرور ملی مون باید زنده شه اگه قراره یه روز یه کشور حسابی شیم ...مطمئنا قدم اول خواهد بود...

جدا احساس غرور می کنم همچین مراسمی داریم و این رو در اینجا به شدت احساس می کنم.پریشب تو مراسم چهارشنبه سوری از ملل مختلف هم!کسایی اومده بودن... مالزیایی،عرب،فرانسوی،استرالیایی،چینی،قزاق،ترکیه...من با ترکیه ای که صحبت کردم گفت این مراسم رو ما هم داریم و بسیار دوست داشتنیه و البته اذعان داشت به ایرانی بودن مراسم... ویلیام،از دوستان فرانسویمون(که اوایل ترم خیلی خودش رو میگرفت!) بعد بر(bor !)خوردن با ایرانیا و دیدن مراسممون در چهار شنبه سوری(هر چند که رقصش کم بود و بیشتر گی پارتی!)و پریدن از رو اتش به گفته خودش شب دوست داشتنی و به یاد موندنی داشت و مطمئنم دیدش نسبت به ایرونیا خیلی عوض شده و این برا تبلیغ فرهنگمون خوبه تا حداقل کاری در راستای جبران ۲۹ سال بدبینی به مردم ایران کرده باشیم.درود به بچه ها ایرونیمون در اینجا که یه  تار موشون از ایرونیای ارمنستان بهتره! دلیلش رو نمی دونم!چرا؟!

تا چند ساعت دیگه سال تحویل میشه و این سومین عیدیه که دیگه اون حال و هوا عیدا ایرون رو ندارم.سه سال قبل که بیماری پدرم، عید رو و سرانجام پدرم رو از من گرفت! و بعد از اون هم عید دیگه ایران نبودم ونیستم و احتمال زیاد نخواهم بود!هیچ وقت کلاس درس تو ۲۹ اسفند رو متصور نمیشدم! ولی بازی هستی چی به روز ادم که نمیاره...

راستی امروز تولد خودم! و همچنین تولد یکسالگی وب نویسیمم هست... به خودم تبریک میگم و قالب جدید وبم رو به خودم هدیه میدم!

راستی من هم عادت دارم مثل یکی تو ایرون!اول سال رو برا خودم نامگذاری کنم! برم رو اون فکر کنم...شاید بذارم سال نهضت خدمت رسانی یا ....!!!

نوروزتون مباررررررررررررک....  خاک بارون زده ایران رو جای من هم بو کنید...


قاصدک آمد که مهمان آمده

بوی نرگس های ایران آمده

خاک من ای قبله گاه عاشقان

نوبهارانت همیشه جاودان

 

 پی نوشت ۱: اون جنازه ای که از رو اتیش میپره یه ضایعه طبیعی به اسم کورش هست!

 پی نوشت۲:ازینکه ایمل ها رو کمی دیرجواب دادم و میدم امیدوارم من رو ببخشیدهمینطور در مورد عزیزانی که نظر دادن و پاسخی فعلا ندادم به حساب بی ادبی نذارید...

 پی نوشت ۳ : به زودی یه پست تکمیلی در مورد اطلاعات لازم در مورد دانشگاههای اینجا  میدم...