عاشقان دروغین حسین

 

 

 

دکتر علی شریعتی:در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند، و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست.

دکتر علی شریعتی:حسین بیشتر از اب به فکر لبیک بود اما افسوس  که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی ابی معرفی کردند.

 مطلب پایین(عاشقان دروغین حسین ) از ۳۶۰  دوست نازنینم مسعود هست... جدا امیدوار میشم میبینم هنوز وجود داره کسی که بی پروا حرف حق رو میزنه در مقابل بسیارند نکبت هایی که ترس و ترس باعث میشه حرف حق رو نگن تا چونان حزب بادیان بدون دردسر به زندگی حقیر خودشون راضی بشن...با باد هستند و نه در برابر باد.

 بسیاری از ایرانیانی که در ایران و جاهای مختلف برای خاطر دختر و یا  فحش خواهر و مادر دعوا کردند و خونها ریخته شد(و خدارو سپاس که من برای هیچکدوم از این موارد تا به حال در زندگی دعوا نکرده ام...) ولی در برابر ظلم و ستمی که نهادهای مختلف در ایران و... بهشون روا میداره حتی صداشون رو هم بلند نمی کنند و بعد در مراسم حسینی عزاداریی دروغین راه می اندازند و فهمیدن اصل قیام امام حسین رو پشت گوش می اندازند که همانا اعتراض بر ظلم است یخچالها رو از نذری امام حسین انبار میکنند به بهانه دروغین ثواب و تبرک بدون دانستن این نکته که ماه محرم برای بسیاری از خانواده های فقیر ماهی هست که سیر میخوابن و این خرجها در اصل باید به اونها برسه ولی افسوس افسوس  همه خودخواه  و در فکر خدا و خرما... تبرکی که به انبار بینجامه و فقیر در کنارت به خدا که از حرام  هم حرامتره ولی نیست گوش شنوا و جماعت مفتخور و خودخواه همیشه حاضر... چند وقت قبل خبری رو خوندم د مورد تصادف یه پراید با ماشین حمل پول بیمارستان که اتوبوسی برای کمک به حادثه دیده ها توقف میکنه و مسافرها با دیدن پولهای ریخته شده از ماشین به طرف اونا میرن و شروع به جمع کردن اسکناسها میکنن  و راننده پراید که بین فرمان و صندلی گیر کرده بوده هر چی  کمک میخواسته کسی به دادش نرسیده و اخر هم جان داده در حالیکه به گقته پزشک قانونی  میله ای در سینش فرو رفته بوده که اگر بیرون اورده میشد قطعا زنده میموند.شاید الان هم   اون مسافرها در حال خوردن تبرک هستند و یا سینه زدن و یا...  جماعتی که حاضر به رنگ عوض کردن هستند برای  منافع شخصی زود گذر...  واقعا به کجا داریم میریم؟؟؟؟؟...

 

باد از کدام سو می وزد؟


تا این بی ایمانان


بادبان قایق خویش


بدان سو بگشایند


باد و قایق و سلامت ارزانی شما،


ما راه را با ستاره میزان می کنیم.

 

شهید پروانه اسکندری (فروهر)

 

 

 

                                        عاشقان دروغین حسین

 

 اول از همه باید بگم از صمیم قلب خوشحالم که محرم در ایران نیستم ولازم نیست کارناوال  تاسوعا-عاشورا رو    از نزدیک ببینم.  اما حرف اصلی من: حسین جونش رو از دست نداد که ما بعد از 1400 سال هر محرم دور هم جمع بشیم و  سینه زنی و عربده کشی و رفتارهای دور از شان انسانیت   راه بندازیم.... زمانی ماحسین رو شناختیم که حاضر باشیم در راه عقیده ای که  فکرمیکنیم درست ،ازجان  و مال و فرزند و  هر چیزی که دوستش داریم  بگذریم.  حاضر باشیم با خونمون نهال حقیقت  رو آبیاری کنیم آیا با این سینه   زنی ها و عربده کشی ها ما در مسیر حسین خواهیم بود؟آیا این مراسم های خرافی-جاهلی میتونه راه مبارزه حسین رو به ما نشون بده؟ وضعیت فعلی جامعه ما بهترین گواه برای ادعای من...انتهای این وضعیت فقط به سقوط جامعه ما (با 2500 سال تمدن  عظیم!!!!؟؟؟) به درون فاضلاب تاریخ خواهد انجامید،راه حسین فقط راهیک انسان مذهبی نیست،بلکه هر انسان با شرف  وآزاده ای (حتی با یک تفکر ماتریالیستی ) آرزوش شهادت در راه عقیده است  ای کاش حسین زنده میشد و بر سر ما فریاد  میکشید: ای عاشقان  دروغین، فأین  تذهبون؟؟؟

 

 

 

میمونهای اشغال!!

 

 

    ترم شروع شده (الان که دارم اینو مینویسم صدای مهیب تندر دیوانه میاد پشت سر هم،نتیجه اینکه بازم هوای مورد علاقمه!)و کمی، سنگینی درسها، خودشون رو نشون دادن.چند تا چیز جالب تو این مدت شنیدم که میگمشون: یکی اینکه اینجا برای دانشجوهای دوجنسی خوابگاه مخصوص دارن!البته فعلا خبر موثق نیست و اگر باشه جالبه! بعدشم اینکه الان اینجا حدود ۱۷۰ تا ایرانی داره!!(در یکی  از اطلاعیه های اینجا خوندم!)که امار زیادیه!!بگذریم...

چند روز قبل ،عصر هنگام تصمیم گرفتم برم جنگلهای بالای دانشگاه(مطمئنا جرات پیاده روی نداشتم!) و موقع برگشت دو طرف جاده پر از میمون بود و من توقف کردم و از پشت پنجره ماشین چندتا عکس ازشون گرفتم و اونا هم که اصلا اهمیتی به حضورم نداده بودند!!و من رو به فلانشون هم نگرفتن!! میمونهای اشغال!!...

 

 

اگر بتونم هر روز در حد چند سطری اپ کنم عالیه!!

 

 

شب های تهران زیباست زیباست

 

 

به یاد دوستان  البرز ،دانشگاه،موسسه زبان و...   پرسه در باغ بالای دربند،در زیر نم باران پاییزی ،سکوت و خانه های کوچه باغ دربند و در شبهای تهران و پرسه ها در لواسون... زیر درخت بید و روی تخت در کنار رودخانه لواسون... سنجاب کوچک روی درخت،نم بارون،چای و سیگار و خوشی...یاد همتون به خیر... سهیل،سیا،یاد عکس اخر هم در شب بارونیه لواسون به خیر...

 

 

 شب های تهران زیباست زیباست
زیباترین شبهای دنیاست
در آسمانش هر شب هرشب ،
نور امید و عشق و رویاست


در کوچه هایت خانه ها خوابند ،
یادِ نسیم و یادِ مهتابند
در کوچه هایت خانه ها خوابند ،
یادِ نسیم و یادِ مهتابند
در کوچه هایت خانه ها خوابند ،
یادِ نسیم و یادِ مهتابند

امّا تو بیداری ای شهرِ بی خواب
در خلوتِ شب ها در نورِ مهتاب
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است


در گوشه ی هر قلبی ، عشقی
در هر نگاهی مهرِ یاران
در رنگِ مهتابِ پاییزی ،
صد خاطره از روزگاران


از کهکشان ها پرسی نشانم
رویای شب های تهرانم
از کهکشان ها پرسی نشانم
رویای شب های تهرانم
از کهکشان ها پرسی نشانم
رویای شب های تهرانم

ای شهرِ خوبِ من ، ای شهر زیبا
من با تو می مانم ، ای شهرِ رویا
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است
شهرِ من هر شب چون آسمان است
غرق پولک ، ستارگان است

از ترانه های محمد نوری