تراژدی این چند روزه اتاقم...


http://webbiz2u.com/JAM/blogpix/Steamed%20Lizard1.jpg


این چند روزه اخیر تراسم تبدیل به گشنی خانه مارمولکها شده. بالای پنج جفت مارمولک نر و ماده طبق معمول با سر و صدای بلبل لواسون و بی هیچ شرمی چشم در چشم من  همزمان به سانفرانسیسکو رفتند تا چند وقته دیگه توله هاشون رو تو تراس من بدبخت پس بندازن.تراس قشنگ اتاقم که مدتهاست از ترس این جانوران متروک مونده و حتی درش یه بار هم باز نشده به مکان فساد تبدیل شده. بماند فضولات این مشمولکها که کف بالکن رو پر کرده. چند روز قبل یکی از بچه های این رونده چابک رو تو اتاقم سقط کردم.(سین با فتحه و نه کسره!). زنبورای کوچیک اینجا هم یه شبه کندو رو پنجره بیرونی این بالکن درست کردن که بعضی وقتها بلبلهای مادر مرده به اشتباه میان کنارش و وقتی جنبش من رو میبینن مثل سگ در میرن. سموری مادر به خطا هم که هر از گاهی از ناودون کنار اتاقم بالا پایین میره. چند روز قبل دوتا گربه هم جلو در اتاقم پس  از گشنی به طرز وحشتناک و پس انداختن کلی فضولات که حواله روح پدرشون کردم، محل رو ترک کردن. در انتظارم تا ببینم واقعه بعدی در اتاقم چه خواهد بود. شاید از زیر تختم توله سگ کشیدم بیرون! روزگار رو چه دیدین؟! بیرون هم که میرم شبا،صدای وحشتناک خر از داخل جوب به گوش میرسه که همون قورباغه  های استوایی هستند.خلاصه اینکه اصلا احساس امنیت نمیکنم...