روزهای سرنوشت ساز وطنم...

ایران ،روزهای بی نهایت سرنوشت سازی رو می گذرونه.روزهایی که هممون در به وجود آمدن و تداومش مسئول هستیم.راههای نه چندان پر هزینه ای برای گذار موفقیت بار از این روزها به سوی ایرانی آزاد وجود داره که با اجرای اونها می تونیم هم وجدانی راحت داشته باشیم که حداقل ها رو برای آینده خودمون و فرزندامون انجام دادیم.صحبت من اعتصاب هست. سر کار نرفتن.از رانندگان تاکسی ها گرفته تا اتوبوسها.فرهنگیان  و بازاریان.اگر همه یکدست باشیم این شیوه در کمترین زمان ممکن و بدون شهید شدن کسی،جواب خواهد داد.شاید از بالای گود نشستن و گفتن لنگش کن باشه ،پیشنهاد تظاهرات.اجازه پیشنهاد اون رو به هیچ عنوان به خودم نداده ام که در هنگام صحبت با دوستی در تهران او رو تهییج به تظاهرات کنم که ناجوانمردانست.اعتصاب ،اعتراض همراه با عدم حضور است.آینده ثابت می کند که لیاقت و شایستگی این گونه اعتراض رو داریم یا نه. بیشتر در این باره خواهم نوشت...

شعر اعتراض نکردم از برتولت برشت

به کسانی که در این بحبوحه اعتراضی نکردند،دامان این جریانات گریبان شما را هم خواهد گرفت،شک نکنید...


اول به سراغ یهودی‌ها رفتند

من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم .

پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند

من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم .
 

آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند

من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم

سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید

کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم .

سرانجام به سراغ من آمدند

هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.