در کنسرت شاد ترین خواننده ایران...

 

 

بعد عید جالب و تقریبا شادی که در اینجا داشتم نوبت به کنسرت شهرام شهپره رسید که شروعش ساعت ۸ شب بود.موسیقی شهرام که از اول کاملا شاد بوده فرق اساسی با بقیه خوانندگان ۶ و ۸ خون! داشته و داره و به قول  معروف کلاس کاریش همیشه یه سر و گردن بالاتر از بقیشون بوده و این فقط حرف من نیست. بسیاری از کسانی که حرفه ای موسیقی گوش میدن به این قضیه اذعان دارن.جدا که شادی و قشنگیی که مثلا تو اهنگ پریای شهرام هست کمتر بنی بشری رو میتونه بنشونه سر جاش و احساس شادی رو بش تزریق نکنه.بعد این مقدمه در مورد حواشی کنسرت توضیحاتی میدم. اول اینکه اینک در خیل جمعیت اومده برای کنسرت انواع پوششها قابل توجه بود.از خانمی که به همراه همسر با چادر همراه با روسری اومده بود تا  دخترهایی با تاپ و مینی ژوپ و از پیرزن و پیرمرد تا دختر و پسر بچه های کوچک و حتی دختر بچه با حجاب!...

سالن هم تقریبا پر شده بود و طبق عادت خوش قولی ما ایرونیا!(که حتی اگه  چند دهه هم تو کشوری زندگی کنیم که بد قولی کار زشتی محسوب بشه!) شهرام با ۱.۵  ساعت تاخیر کنسرت رو شروع کرد! و تو این یه ساعت و نیم  اهنگها و کلیپ های بسیار مزخرف و حال به هم زنی از فریدون(از مثلا خواننده های جدید اونور آبی که به لطف رقص زیبا رویان!سکسی در کلیپش و ریتمهای تکراری ۶ و ۸  و مطمئنا هزینه ای که به اسپانسر داده بود برای پخش درسالون کنسرت محبوبیت کاذبی داشت!)سپری شد .بعد  اومدن شهرام که جدا شومن خوبی  هم هست و اول اهنگ تو این زمونه رو اجرا کرد هیجان به سالون برگشته بود ولی بعضی جماعتی که پایین سن می رقصیدن بارها و بارها سعی کردن برن رو سن و اصلا متوجه تذکرات پی در پی شهرام نبودند وفقط خودشون رو میدیدند. صحنه های زشتی رو به وجود اوردن  از دعواهای بزن بزن! که دیگه  صدای شهرام هم در اومد و جدا تقریبا نقش میانجی رم گرفت تو یکی از اون موارد! که اقا برا چی دعوا می کنی و چی میخوای؟! و حتی چند بار مجبور به قطع کنسرت شد. سر خودخواهی (بخونید جواد بازی)یه مشت...  شاید از همون قماشی که تو ارمنستان دیده بودم و سر دختر هم رو جر می دادن! در  یکی دیگه از صحنه ها دختری که رفته بود رو سن انقدر بد توسط بادیگارد سن  حول داده شد که رو پله ها زمین خورد شانس اورد پاش نشکست.ولی جدا  شومن بودن شهرام باعث شد شب به خاطر موندنیی داشته باشیم و تقریبا همش رقص.حالا شاید بگین نیمه خالی لیوان رو دیدم تو کنسرت! ولی هم  وصف نیمه پر بود این سری و هم نیمه خالی! ولی خوب این کنسرت نشون داد که ایرانیا خود خواهایی هستند که تا حد زیادی جنبه دموکراسی رو دارن!... قضاوت با شما...

 

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
مسی پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:36 http://www.masy-management.blogfa.com

سلام بر کورش عزیز
خوشحالم که خوشحالید
در مورد خودخواهی ایرانی ها وای ........
خیلی جالب همین افراد خودخواه کلی هم موبادی اداب خودشون رو نشون می ن ولی همیشه باعث سرافکندگی بقیه می شوند

ارزو می کنیم همیشه روی لبانتان گل خنده باشه
یا علی

ندا پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 20:13 http://nedairani.blogfa.com

اول سلام و سال نو مبارکی... آرزوی یه سال خوش و پربرکت دارم برات. دومی اش هم در مورد کنسرت: راستش انگار انشعابات سریع السیر صفوف به هم پیوسته و ناپیوسته وطنی رو یادم رفته بود که اون شب خیلی ها یادم انداختن. انگار فصل به فصل هل دادن و تنه زدن و بعدشم زل زل طلبکار نگاه کردنا رو فراموش کرده بودم، ملت غیور ایران زحمت کشیدن یادآوریم کردن... زنبیل بازی و آقا جاس، جاس، این جا نشینین ما جا گرفتیم، کلا از مغزم پاک شده بود، دوباره از اول نوشتنش برام... بعضی مست کردن و زدن به سیم آخر، بعضیا نخورده مست سیم آخری بودن از اول... ما که یه گوشه، دور از هیاهو، اندازه پول بیلیت مونم که شده خوش گذروندیم. بذار بقیه خودشونو لت و پار کنن واسه یه قر کاباره ای روی سن، کنار دست شهرام شب پره. خوب باشی.

سارا شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:33

با سلام
امیدوارم خوب باشین؛تازه باز هم به نظر من خیلی نیمه پر لیوان رو در مورد کنسرت دیدین...من هم اونجا بودم و بسیار دلم سوخت از اینکه اصلا اون چیزی که فکر می کردم نبود و واقعا به لطف هم وطنای عزیز ( که البته متاسفم که هم وطن اونها هستم !! ) اون همه ذوق و شوقی که داشتم همش به باد فنا رفت.....ولی بازم آهنگهای زیبای شهرام عزیزیک دنیا خاطره رو برام زنده کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد