قله

 

 

عطر مست کننده  تصور پایان راه و مخلوط شدن ان با بوی عرق دویدن در جاده ..نکند در سر راه باشد سنگی سنگین...جا به جایش نتوان کردن؟؟ و مسیر بازگشتی  نومیدانه  و خستگی سر شار؟ به  بالای کوه می رسم... مسیر امدنم پیداست...این مسیر،همان  سنگ  بزرگیست  که جا بجایش نتوان کردن...باز می گویم  در قله  ام من...

 

نظرات 11 + ارسال نظر
گدا و فقیر سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:24 http://edame.blogfa.com

منظورت رو گرفتم عزیز .. حق با شما و کامران بود.. شاید بهتر بود موضوع رو این طوری مطرح می کردم: آقای وزیر چند نفر این این معلم ها توانایی نوشتن وبلاگ و از چند نفر محدود آن هم، چند نفر پیگیری می شه..

رها سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:27

درود

مرسی رها جان نظرات تو هم باعث دلگرمی من به وب بوده ممنونم

نوشین سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:04

مرسیی عالی بود

ممنونم

امیررضا سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:09

چه تمثیل قشنگی بود کیف زدم باش ایول راستی کی میای ایران؟

ممنونم

علی سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 23:23 http://mahmoodikhah.blogspot.com

دارم فکر میکنم اگه بیای ایران چه کارهایی دوست داری انجام بدی؟

ممنونم

ایده چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:41 http://4me.blogsky.com

وای عجب عکس زیبایی. آدم پر میشه از حس فتح قله های دور دست.
ایشالا همیشه در قله باشید

نسیم پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:03

عجب مفهوم قشنگی داشتمتن از خودتون بود یا جای دیگه؟ وبتون به ادم روحیه میده برقرار باشید همیشه

ممنونم

علی پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:33

اخیرا کمی پرکارتر شدی و جدا از این بابت خوشحالم پستهات مثل همیشه جذاب و ادبیاتت منحصر بفرد خودت هست و دلنشین بابت پاسخ به ایمیلمم ازت تشکر میکنم دوباره جواب کاملی بود....موفق باشی

ممنونم

نازلی پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:45 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

چه متن عجیبی بود. البته به نظر من بهتره که آدم خوبیهاشو ببینه.
موفق باشید.

متین پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:47

متن جالبی بود البته اون اولش رو متوجه نشدم ولی امید بخش و قشنگ بود از اسم وبت هم بر میاد که ادم امیواری هستی دست مریزاد

ممنونم

امین جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:39 http://morpheus.blogsky.com

اول اینکه از نظرهایی که داده بودی, خیلی ممنون! دوست خوبم!
این جورها هم که می گی نیست! نوشته های من رو دست بالا گرفتی! خیلی کیف کردم ها! اما ما کوچکتر از این حرفهاییم!
دوم اینکه این نوشته ات رو دوست داشتم! اگر از دست من دلخور نمی شی باید بازهم درباره جمله آخر نوشته ات حرف بزنم! این یه برداشت شخصیه اما من می گم که حرفهای دیگه ای داشتی! اما نمی دانم چرا به نوشتن باز هم می گویم قناعت کردی! باز هم نظر شخصیه که می گم تو این پست یه کم عجله کردی! این رو می گم برای اینکه حس این نوشته خوبه و تصویری که از سنگ بزرگ ساختی که در حقیقت همان کوه است هم قشنگه! برای همین یه کم نکته بینانه گفتم که شاید بهتر از این بشه! هرچند که الان هم خیلی خوبه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد