دوره ارزانی...

 

                      

 آفلاین قشنگی داشتم از یکی از دوستانم:

 چه کسی میگوید که گرانی اینجاست ؟؟!دوره ارزانیست !چه شرافت ارزان... تن عریان ارزان... و دروغ از همه چیز ارزان تر ...آبرو قیمت یک تکه نان... و چه تخفیف بزرگی خوردست قیمت هر انسان...

 

پی نوشت:صدای ماندگار شعرهای سهراب،خسرو شکیبایی کفش عزیمت به پا کرد...یک نفر باز صدا زد سهراب،کفشهایم کو...   روحش شاد

 

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سجاد پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 21:52 http://delltang.persianblog.com

سلام دوست عزیز.
واقعا قشنگ بود! اتفاقا الان ذهنم مشغول اون بود. اگه یک جنس گروون رو برای یه بار ارزون بخری یا بفروشی دیگه دلت نمیاد واسش خرج کنی! یا حداقل همون بهای ارزون واسش بپدارزه.
میخواد ارزونترش کنه!
از آشنایی باهاتون خوشحال شدم

سجاد جان وبت رو هر کاری کردم باز نشد ممنونم از نظرت

sajad جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:51

vaghean ke doreie arzunie.

امین یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:02

امین یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:05

دیر گاهی است در این تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است
بانگی از دور مرا می خواند
لیک پاهایم در قیر شب است
رخنه ای نیست دراین تاریکی
در و دیوار به هم پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی است ز بندی رسته
نفس آدم ها
سر به سر افسرده است
روزگاری است دراین گوشه پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است

دست جادویی شب
در به روی من و غم می بندد
می کنم هر چه تلاش
او به من می خندد
نقشهایی که کشیدم در روز
شب ز راه آمد و با دود اندود
طرح هایی که فکندم در شب
روز پیدا شد و با پنبه زدود
دیرگاهی است که چون من همه را
رنگ خاموشی در طرح لب است
جنبشی نیست دراین خاموشی
دست ها پاها در قیر شب است

سهراب سپهری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد