Silence
and a deeper silence
when the crickets
hesitate
سکوت
سکوتی عمیق تر
وقتی جیرجیرک ها
تردید می کنند
.
.
.
I gave you my soul
You left me dying
(Freezing in the cold wind that screams through
the silence, in the barren wastes of my heart)
Within the walls
Of my mind... alone,
The winter serenade
Fell silent to me
من روحم رو به تو دادم/و تو من رو درحال مرگم ترک کردی
یخبندان باد سرد که از طریق سکوتش فریاد می زد در زباله
های بی ثمر قلبم
در حصار دیوارهای ذهنم....تنها....
موسیقی عاشقانه زمستان سکوت رو به جون من انداخت...
...
آنکه مى خواهد روزى پریدن آموزد، نخست می باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمى کنند. نیچه