مطلبی از نوشابه امیری:سئوال هایی از آقایان مراجع یکشنبه 31 خرداد ماه سال 1388 ساعت 15:51
آقایان مراجع عظام! این اولین بارست که سئوال های خویش به نزد شما می آورم. بار بعدی را پاسخ های شما تعیین خواهد کرد؛ نه فقط برای من، که تنها یکی از صدها روزنامه نگار زخم خورده و محروم از حقوق قانونی آن سرزمینم، که برای همه آنان که رابطه شان با شما، قاعدتا بی شرط و شروط نبوده و نیست ونمی تواند باشد.
سئوال ها:
1- آیا کشتن مردم بی سلاح مجاز است؟
2-آیا رفتن به خلوت خانه ها و زیر و رو کردن وسایل شخصی زنها ـ به فرض که مردان آنها جرمی مرتکب شده باشند- و ترسانیدن کودکان آنان مجاز است؟
3- آیاحمله به دانشجویانی که در خوابگاه های دانشگاهی سکنی دارند، آن هم گاه خواب، پرتاب کردن آنان از پنجره ها، سوزاندن تن های نازک شان به سیگار، واداشتن آنان به سینه خیز رفتن روی شیشه های خرد شده... مجاز است؟
4- آیا کشتن فرد بی سلاح، با قمه و تبر مجاز است؟
5- می توان اسرای مجروح را به زیر زمین وزارت کشور دولتی ـ حتی دولت کریمه جمهوری اسلامی ـ برد و مانند اسیران با آنان برخورد کرد؟
6- آیا ممانعت از دادخواهی مادران دل سوخته و پدران در هم شکسته از داغ فرزند، مجاز است؟
7- می توان از وسایلی مانند آمبولانس برای بردن زخمیان به دخمه ها، به جای رسانیدن آنان به بیمارستان، استفاده کرد؟
8- آیا سکوت در برابر تجاوز به زنان در زندان ها مجاز است؛ حتی اگر از مخالفان حکومت اسلامی باشند؟
9- آیا سکوت در برابر کشتن دختری جوان که دشمن، حنجره اش را نشانه گرفته، و او در ناباوری، می بیند که خون از دهانش روان است و در بهت پر پر می زند، مجاز است؟
10....
سئوال هایی از این دست بسیارست؛ کافیست به دفاتر محترم تان بفرمایید فهرستی از اقداماتی راکه موجب این سئوال ها می شود تهیه کنند.
اگر پاسخ تان به این سئوال ها مثبت است که شما را به خویش و ما را نیز؛ لیک اگر پاسخ تان به این سئوال ها منفی ست، بفرمایید:
1 ـ تمکین به کسانی که چنین شرایطی را موجب می شوند، حرام نیست؟
2 ـ ولی فقیه "جامع الشرایطی" که بر این شرایط صحه می گذارد، عزلش واجب نیست؟
و سئوال آخر:
مرجعی که جهانی چنین پلید را ببیند و بر آن صحه گذارد، یا حتی در برابر آن راه سکوت برگزیند، هنوز جای اقتدا دارد؟ منبع
میرحسین موسوی نامزد دوره دهم ریاستجمهوری ایران شنبهشب، بیانیهای خطاب به مردم ایران صادر کرد. وی در این بیانیه شورای نگهبان را بیطرف ندانسته و مراجعه به این شورا را بیهوده دانست. آقای موسوی مجدداً خواستار ابطال انتخابات شد و به اصل ۲۷ قانون اساسی اشاره کرد که برگزاری تجمعات مسالمتآمیز را آزاد گذاشتهاست.
اصل ۲۷ قانون اساسی میگوید: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
این نامزد ریاستجمهوری، همچنین در سخنرانی روز شنبه خود در خیابان آزادی تهران، که در میانه تظاهرات انجام داد، روند تحولات سیاسی کنونی در ایران را «برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملت» دانست
میرحسین موسوی همچنین در این سخنرانی که در میان سرکوب نیروهای دولتی و در نزدیکی محیطهای آلوده به گاز اشکآور بیان میشد از مردم خواست تا حرکات اجتماعی خود را ادامه دهند و افزود: «همواره در کنار شما خواهم ماند.»
میرحسین موسوی: «همواره در کنار شما خواهم ماند.»
نخستوزیر دوران جنگ ایران، در سخنرانی خود در خیابان جیحون تهران افزود: «من آماده شهادتم.» وی در بیانیه خود نیز گفته آست: «هرگز اجازه نخواهم داد بر اثر عمل من جان کسی در معرض خطر قرار گیرد و در عین حال بر اعتقاد راسخ خویش مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استیفای حقوق مردم پای میفشارم.»
«به گمان باطل خود میخواهند مردم را به زور به بهشت ببرند» میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۵ خود که روز شنبه منتشر شد با «تجلیل از انقلاب سال ۵۷ و دستاوردهای آن» از «حرکت خودجوش مردم» گفت و افزود:
«چقدر بیانصافند کسانی که منافع کوچکشان آنها را وا میدارد تا این معجزه انقلاب اسلامی را ساخته و پرداخته بیگانگان و «انقلاب مخملین» بنامند.
اما آن چنان که میدانید همگی ما در راه این تجدید حیات ملی و تحقق آرمانهایی که در دل و جان پیر و جوان ما ریشه دارند با دروغ و تقلب روبرو شدیم و آن چیزی که از عواقب قانونگریزی پیشبینی کرده بودیم به صریحترین شکل ممکن و در نزدیکترین زمان تحقق یافت.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمدهاست: «اگر حجم عظیم تقلب و جابهجایی آرا، که آتش به خرمن اعتماد مردم زدهاست، خود دلیل و شاهد فقدان تقلب معرفی شود، جمهوریت نظام به مسلخ کشیده خواهد شد و عملاً ایده ناسازگاری اسلام و جمهوریت به اثبات میرسد. این سرنوشت دو گروه را خوشحال خواهد کرد؛ یک دسته آنان که از ابتدای انقلاب در مقابل امام صفآرایی کردند و حکومت اسلامی را همان استبداد صالحان دانستند و به گمان باطل خود میخواهند مردم را به زور به بهشت ببرند و دسته دیگر که با ادعای دفاع از حقوق مردم اساساً دیانت و اسلام را مانع تحقق جمهوریت میدانند.»
این بیانیه ادامه میدهد: «اکنون مقامات کشور با صحه گذاشتن بر آنچه در انتخابات گذشت مسئولیت آن را پذیرفتهاند و برای نتایج هرگونه تحقیق و رسیدگی بعدی حد تعیین کردهاند، به صورتی که این رسیدگیها موجب ابطال انتخابات نشود و نتایج آن را تغییر ندهد، حتی اگر در بیش از ۱۷۰ حوزه انتخاباتی تعداد آرای به صندوق ریخته شده بیشتر از تعداد واجدین شرایط باشد.
از ما خواسته میشود که در این شرایط شکایت خود را از طریق شورای نگهبان پیگیری کنیم، حال آن که این شورا در عملکرد خود چه قبل، چه حین و چه بعد از انتخابات عدم بیطرفی خود را به اثبات رساندهاست و نخستین اصل در هر داوری رعایت بیطرفی است.
اینجانب همچنان قویا اعتقاد دارم درخواست ابطال انتخابات و تجدید آن حقی مسلم است که باید به صورتی بیطرفانه از طریق یک هیئت مورد اعتماد ملی مورد بررسی قرار گیرد، نه آن که پیشاپیش امکان ثمربخش بودن آن منتفی اعلام شود، یا با طرح احتمال خونریزی، مردم از هرگونه راهپیمایی و تظاهرات بازداشته شوند، یا شورای امنیت کشور به جای پاسخگویی به سوالات مشروع در خصوص نقش لباسشخصیها در حمله به افراد و اموال عمومی و ایجاد التهاب در حرکتهای مردمی به فرافکنی بپردازد و مسئولیت فجایع به وجود آمده را بر عهده دیگران بگذارد.»
در بخش پایانی بیانیه میرحسین موسوی آمدهاست «ما به دست اندرکاران توصیه میکنیم برای برقراری آرامش در خیابانها مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی امکان تجمعهای مسالمت آمیز را نه تنها فراهم کنند، بلکه چنین گردهم آییهایی را تشویق کنند وصدا و سیما را از قید بدگوییها و یک طرفه عمل کردنها رها سازند. بگذارند صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد. بگذارند جراید نقد کنند، خبرها را آنچنان که هست بنویسند و در یک کلام فضایی آزاد برای مردم جهت ابراز موافقتها و مخالفتهای خود آماده سازند. بگذاریم آنهایی که علاقه دارند تکبیر بگویند و آن را مخالفت با خود تلقی نکینم. کاملا مشخص است که در این صورت احتیاجی به حضور نیروهای نظامی و انتظامی در خیابانها نخواهد بود و با صحنههایی که دیدن آنها و شنیدن خبر آنها دل هر علاقمند به انقلاب و کشور را به درد میآورد، روبرو نخواهیم بود.»
هنوز راه رهایی از این وضعیت آشفته بسته نیست. سید محمد خاتمی پس از حوادث روز 30 خرداد با صدور بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از امنیتی و نظامی شدن فضای کشور تأکید کرد: بر این باورم که هنوز راه رهایی از این وضعیت آشفته بسته نیست. متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم حضور مردم در صحنه از دست آوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است که باید آن را پاس داشت و راههای آن را گشاده تر کرد. این حضور شکوهمند از همه بخش ها و گروههای سنی و صنفی در ایران یک پیام روشن دارد که مردم صاحب کشور و انقلاب اند. این پیام را امروز نیز باید دریافت؛ سکوت اعتراضی و رفتار مدنی مردم در راهپیماییها هم نشانه رشد و بیداری و مسؤولیت پذیری مردم است و هم حکایتگر این واقعیت انکار ناپذیر است که مردم دارای حقوق اساسی و مشخص هستند که هر نظامی موظف به رعایت آنهاست. تبلیغات تحریک کننده و اهانت آمیز نسبت به مردم که همواره مستقل عمل کرده اند و انتساب حرکت سالم آنان به بیگانگان خود جلوه ای از اعمال سیاست های نادرست است که سبب دورتر شدن مردم از حکومت می شود. در ایران انتخاباتی برگزار شده است و انبوهی از مردمان بزرگوار که آن حماسه حضور را آفریدند نتیجه اعلام شده را باور ندارند و به آن معترض اند. اعتماد عمومی در این زمینه لطمه دیده است و بستن راه اعتراض مدنی به روی مردم به معنی گشودن راههای خطرناکی است که خدا می داند به کدام سرانجام برسد. باید حق مردم را پاس داشت و در عین تدبیر در برابر هرگونه تشنج و تشنج آفرینی و ناامنی (که از ساحت مردم به دور است) باید از شیوه های پرهزینه و زیانبار برای نظام و مردم از جمله مقابله نظامی و خشونت فاصله گرفت و همگان در جهت ترمیم اعتماد عمومی که پشتوانه اصلی نظام و کشور است برآییم و حرکت کنیم. ضرب و جرح و ارعاب که نمونه تأسف آور آن را در روز شنبه شاهد بودیم و موجی از دستگیری از زنان و مردان و نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور از اولین ساعات اعلام نتایج تاکنون و ممانعت از اجتماعات آرام و باوقار مردم که از نشانه های فرهنگ بالای هموطنان است، مشکلات را افزون می کند. فرصت ها به سرعت می گذرد و به تهدید تبدیل می شود، در حالی که بر این باورم که هنوز راه رهایی از این وضعیت آشفته بسته نیست و نیازی به امنیتی کردن و نظامی کردن فضا ندارد. ارجاع امر به مرجع یا مراجعی که باید حافظ حقوق مردم و مجری انتخابات سالم و آزاد و ناظر بر آن باشند، ولی خود مورد انتقاد و شکایت اند راه حل مسأله نیست. در بازگشایی این گره چرا نگاهی به روش و سیرت حضرت امام (ره) نداریم که در موارد مشابه بوده است و می تواند و باید مورد تأسی و اهتمام قرار گیرد. تعیین هیأتی عادل، کاردان، بیطرف و شجاع که به ویژه مورد اعتماد معترضان هم باشد و پذیرش داوری منصفانه آن هیأت راهی برای عبور از این مرحله و گامی مثبت در جهت تقویت نظام و بازسازی اعتماد عمومی و نیز نشانه تصمیم گیری خطیر و گره گشا در هنگامه های حساس به نفع مردم و در جهت آرمانهای انقلاب است. آزادی سریع دستگیر شدگان و زندانیهایی که موجب نگرانی عمیق خانواده های آنان و بسیاری از مردم شده است و نیز بازکردن راههای ارتباطی و اطلاع رسانی که متأسفانه همه را بسته اند می تواند فضای جامعه را تلطیف کند. از سوی دیگر اعتراض و انتقاد به شیوه مدنی و به دور از هرگونه ناآرامی را که حق مسلم مردم است باید همگان پاس داریم. نفی خشونت و تغییر فضاسازی کین توزانه و دشمن آفرین و مبتنی بر تهمت و افترا به فضای جدید مبتنی بر حقیقت، به محبت و دوستی و تعامل با یکدیگر نیز باید سرلوحه عمل قرار گیرد. در این صورت است که هر هزینه ای که پرداخت شود نظام با همه ارزشهایش مصون و محفوظ خواهد ماند. مردم حضور دارند و همچنان در انتظارند، این حضور را باید محترم شمرد. ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله * علیه توکلت و الیه انیب
خبرنامه امیرکبیر: صدها دانشجوی معترض دانشگاه تهران، برای چهارمین روز متوالی تجمع و تحصن اعتراضی خود را در دانشگاه تهران ادامه دادند.
اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، و اعتراض به سرکوب وحشیانه تجمعات اعتراضی دانشجویان و مردم ایران، و نیز تهاجم وحشیانه نیروهای انصار حزب الله به کوی دانشگاه تهران در در یکشنبه شب هفته گذشته محورهای اصلی اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران بود.
روز گذشته، شنبه، نیز دانشجویان از صبح با اجتماع در محل دانشکده هنرهای زیبا تجمع اعتراضی خود را آغاز کردند. این در حالی بود که دهها دانشجوی متحصن شب ها را نیز در محل تحصن بسر می برند. در ابتدای صبح دانشجویان دانشگاه با پیوستن به دانشجویان متحن در صحن دانشگاه حرکت کردند و به سر دادن شعار پرداختند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان هم چنین به اظهارات کذب فرهاد رهبر از بلندگوهای ضد ملی صدا و سیما اشاره می کردند. رهبر هنوز هم مدعی است که هیچ دانشجوئی تیر نخورده و هیچ دانشجوئی هم کشته نشده است. این در حالی است که دیروز پیکر یکی از دانشجویان کشته شده در واقعه کوی دانشگاه تهران تشییع شد. هم چنین به گفته دانشجویان در حالی فرهاد رهبر ادعا می کند که هیچ دانشجوئی در این واقع تیر نخورده که تنها در بیمارستان شریعتی نزدیک به صد دانشجو بستری هستند که تعداد قابل توجهی از آنان به ضرب گلوله نیروهای لباس شخصی و انصار حزب الله مجروح شده اند.
دانشجویان دیروز هم چنین با اجتماع در مقابل ساختمان ریاست دانشگاه تهران، خواهان استعفای وی در مقابل این دروغگوئی های اشکار شدند.
در ساعات بعد از ظهر، دانشجویان با تجمع در مقابل سر در دانشگاه شعارهائی در حمایت از مردم معترضی که توسط نیروهای گارد ویژه بشدت سرکوب و مجروح می شدند سر دادند. حضور دانشجویان در سر در اصلی دانشگاه تهران در حالی بود که صدها تن از نیروهای گارد ویژه مسلح، درمقابل دانشجویان صف آرائی کرده بودند تا مانع ارتباط مردم و دانشجویان شوند.
هم چنین نزدیک به ده تن از افراد بسیجی لباس شخصی در پیاده رو محوطه سر در دانشگاه تهران و با حمایت نیروهای گارد ویژه خطاب به مردم پلاکاردهائی را در دست نگه داشته بودند که بر روی آن نوشته شده بود : “اراذل بی بی سی به خانه های خود باز گردید”.
این افراد با حمل این پلاکاردها کوشش داشتند اعتراضات و فریاد های بلند دانشجویان را از پشت درب های دانشگاه خنثی سازند چرا که شعارهای دانشجویان و تجمع آنها توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده بود. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، اعتراض مردم به لباس شخصی های حامل این پلاکاردها در خیابان انقلاب موجب شد گارد ویژه مردم را تهدید کرده و آنها را پراکنده سازد.
شعارها و فریادهای دانشجویان موجب حمایت مردم در ان سوی خیابان شده و مردم به نشانه حمایت از دانشجویان و نیز به نشانه اعتراض، دست ها خود را بالا گرفتند تا اینکه گارد ضد شورش با ماشین های اب پاش به مردم حمله ور شد.
نیروهای گارد ویژه برای مدتی سوار بر موتورها اقدام به شلیک تیر هوائی بطور متوالی کردند که این اقدام برای لحظاتی اوضاع را بسیار متشنج نمود.
دانشجویان در این تجمع اعتراضی شعارهای مختلفی از جمله “دولت کودتا استعفا استعفا”، بسیجی واقعی، همت بود و باکری”، خس و خاشاک توئی، دشمن این خاک توئی”، مرگ بر دیکتاتور”، “الله اکبر”، دریدند، دریدند کوی و به خون کشیدند”، “کشته ندادیم که سازش کنیم، صندوق دست خورده شمارش کنیم”. دانشجویان هم چنین خطاب به بسیجی های حامل پلاکارد فریاد می زدند: “بسیجی به هوش باش، دانشجوئیم نه اوباش”، “اگه اوباش منم، چماق دستان تو چیست؟”.
نجف زاده یک نماد است. نمادی از موجودات نادانی که همگی در یک نهاد به نام صدا و سیما جمع شده اند. تفاوت نجف زاده با سایرین در متعفن بودنش است. صدا و سیمای ما در تمامی سطوح خود از آدم های احمق سرشار است. در بالاترین سطح که ریاست آن باشد و سیاست های کلی آن را می چیند تا پایین ترین سطوح، یعنی همین آدم های خل وضع و خوشحالی که ما هرروز مجبوریم تحملشان کنیم. صدا و سیمای ما به تمام معنا مصداق کامل خباثت است. مستقل از اینکه شما مانند مجلس هفتم 34 درصد در تهران پای صندوق ها حاضر شوید یا ریاست جمهوری دهم که 85 درصد، از دید صدا و سیما حماسه آفریدید! حتی اگر پای صندوق ها نروید نیز حماسه آفریدید. تفکر قالب در صدا و سیما این است که به گمانشان، مردم هم مثل ایشان نفهم هستند. این است که مثلا در مناظرات تلویزیونی ثانیه ها را بین دو طرف تقسیم می کند و موقع خواندن اسم آن ها، ترتیب الفبایی را رعایت می کند. به عبارتی یعنی اینکه ما چه قدر عادلیم! و انگار مردم نمی فهمند که تلویزیون 24 ساعت در هفت کانال تبلیغ رییس جمهور را می کند. حماقت آن جایی اوج می گیرد که به رییس جمهور به خاطر غیاب هنگام نام بردن اسمش، 19 دقیقه وقت اضافه داده می شود تا عدالت سازمان بر همگان آشکار شود. صدا و سیما رذل است از آن جهت که دروغ می گوید. مهم نیست که یک خبر گزاری بخواهد حقایق را نگوید. مثلا درگیری ها و تظاهرات روزهای اخیر. اما رذالت جایی است که دروغ بگویی. فرضا در شیراز بمب گزاری شود و بگویی که نمایشگاه تجهیزات جنگی بوده است و به علت نگه داری بد از تجهیزات، مشتعل شده و این اتفاق افتاده است. صدا و سیما خائن است. بزرگترین خیانت به انقلاب اسلامی را صدا و سیما در این سال ها مرتکب شده است. چون هرگز احترامی برای اصلاح طلبان که معاند اصل نظام نیستند قائل نشد. چون دروغ گفت. چون رفتار مردم را نسبت به چیزهای نسبتا خوب ، با حماقت هایش به حس انزجار تبدیل کرد. صدا و سیما پست است. اوج پستی آن در این روزها بر همگان آشکار است وقتی داد موافق و مخالف به آسمان برخواسته است. به قول یکی از دوستان، چه طور می شود که این همه آدم عوضی یک جا جمع شوند؟ نجف زاده یک نماد است. یک نماد متعفن. بعد ها در موردش صحبت می کنیم.
راستی به علت اشتباه من این متن به صورت مسیج برایتان ارسال شد. ببخشید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
مطلبی از نوشابه امیری:سئوال هایی از آقایان مراجع
یکشنبه 31 خرداد ماه سال 1388 ساعت 15:51
آقایان مراجع عظام! این اولین بارست که سئوال های خویش به نزد شما می آورم. بار بعدی را پاسخ های شما تعیین خواهد کرد؛ نه فقط برای من، که تنها یکی از صدها روزنامه نگار زخم خورده و محروم از حقوق قانونی آن سرزمینم، که برای همه آنان که رابطه شان با شما، قاعدتا بی شرط و شروط نبوده و نیست ونمی تواند باشد.
سئوال ها:
1- آیا کشتن مردم بی سلاح مجاز است؟
2-آیا رفتن به خلوت خانه ها و زیر و رو کردن وسایل شخصی زنها ـ به فرض که مردان آنها جرمی مرتکب شده باشند- و ترسانیدن کودکان آنان مجاز است؟
3- آیاحمله به دانشجویانی که در خوابگاه های دانشگاهی سکنی دارند، آن هم گاه خواب، پرتاب کردن آنان از پنجره ها، سوزاندن تن های نازک شان به سیگار، واداشتن آنان به سینه خیز رفتن روی شیشه های خرد شده... مجاز است؟
4- آیا کشتن فرد بی سلاح، با قمه و تبر مجاز است؟
5- می توان اسرای مجروح را به زیر زمین وزارت کشور دولتی ـ حتی دولت کریمه جمهوری اسلامی ـ برد و مانند اسیران با آنان برخورد کرد؟
6- آیا ممانعت از دادخواهی مادران دل سوخته و پدران در هم شکسته از داغ فرزند، مجاز است؟
7- می توان از وسایلی مانند آمبولانس برای بردن زخمیان به دخمه ها، به جای رسانیدن آنان به بیمارستان، استفاده کرد؟
8- آیا سکوت در برابر تجاوز به زنان در زندان ها مجاز است؛ حتی اگر از مخالفان حکومت اسلامی باشند؟
9- آیا سکوت در برابر کشتن دختری جوان که دشمن، حنجره اش را نشانه گرفته، و او در ناباوری، می بیند که خون از دهانش روان است و در بهت پر پر می زند، مجاز است؟
10....
سئوال هایی از این دست بسیارست؛ کافیست به دفاتر محترم تان بفرمایید فهرستی از اقداماتی راکه موجب این سئوال ها می شود تهیه کنند.
اگر پاسخ تان به این سئوال ها مثبت است که شما را به خویش و ما را نیز؛ لیک اگر پاسخ تان به این سئوال ها منفی ست، بفرمایید:
1 ـ تمکین به کسانی که چنین شرایطی را موجب می شوند، حرام نیست؟
2 ـ ولی فقیه "جامع الشرایطی" که بر این شرایط صحه می گذارد، عزلش واجب نیست؟
و سئوال آخر:
مرجعی که جهانی چنین پلید را ببیند و بر آن صحه گذارد، یا حتی در برابر آن راه سکوت برگزیند، هنوز جای اقتدا دارد؟ منبع
موسوی: تظاهرات حق قانونی شماست
میرحسین موسوی نامزد دوره دهم ریاستجمهوری ایران شنبهشب، بیانیهای خطاب به مردم ایران صادر کرد.
وی در این بیانیه شورای نگهبان را بیطرف ندانسته و مراجعه به این شورا را بیهوده دانست. آقای موسوی مجدداً خواستار ابطال انتخابات شد و به اصل ۲۷ قانون اساسی اشاره کرد که برگزاری تجمعات مسالمتآمیز را آزاد گذاشتهاست.
اصل ۲۷ قانون اساسی میگوید:
«تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
این نامزد ریاستجمهوری، همچنین در سخنرانی روز شنبه خود در خیابان آزادی تهران، که در میانه تظاهرات انجام داد، روند تحولات سیاسی کنونی در ایران را «برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملت» دانست
میرحسین موسوی همچنین در این سخنرانی که در میان سرکوب نیروهای دولتی و در نزدیکی محیطهای آلوده به گاز اشکآور بیان میشد از مردم خواست تا حرکات اجتماعی خود را ادامه دهند و افزود: «همواره در کنار شما خواهم ماند.»
میرحسین موسوی: «همواره در کنار شما خواهم ماند.»
نخستوزیر دوران جنگ ایران، در سخنرانی خود در خیابان جیحون تهران افزود: «من آماده شهادتم.»
وی در بیانیه خود نیز گفته آست: «هرگز اجازه نخواهم داد بر اثر عمل من جان کسی در معرض خطر قرار گیرد و در عین حال بر اعتقاد راسخ خویش مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استیفای حقوق مردم پای میفشارم.»
«به گمان باطل خود میخواهند مردم را به زور به بهشت ببرند»
میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۵ خود که روز شنبه منتشر شد با «تجلیل از انقلاب سال ۵۷ و دستاوردهای آن» از «حرکت خودجوش مردم» گفت و افزود:
«چقدر بیانصافند کسانی که منافع کوچکشان آنها را وا میدارد تا این معجزه انقلاب اسلامی را ساخته و پرداخته بیگانگان و «انقلاب مخملین» بنامند.
اما آن چنان که میدانید همگی ما در راه این تجدید حیات ملی و تحقق آرمانهایی که در دل و جان پیر و جوان ما ریشه دارند با دروغ و تقلب روبرو شدیم و آن چیزی که از عواقب قانونگریزی پیشبینی کرده بودیم به صریحترین شکل ممکن و در نزدیکترین زمان تحقق یافت.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمدهاست:
«اگر حجم عظیم تقلب و جابهجایی آرا، که آتش به خرمن اعتماد مردم زدهاست، خود دلیل و شاهد فقدان تقلب معرفی شود، جمهوریت نظام به مسلخ کشیده خواهد شد و عملاً ایده ناسازگاری اسلام و جمهوریت به اثبات میرسد. این سرنوشت دو گروه را خوشحال خواهد کرد؛ یک دسته آنان که از ابتدای انقلاب در مقابل امام صفآرایی کردند و حکومت اسلامی را همان استبداد صالحان دانستند و به گمان باطل خود میخواهند مردم را به زور به بهشت ببرند و دسته دیگر که با ادعای دفاع از حقوق مردم اساساً دیانت و اسلام را مانع تحقق جمهوریت میدانند.»
این بیانیه ادامه میدهد:
«اکنون مقامات کشور با صحه گذاشتن بر آنچه در انتخابات گذشت مسئولیت آن را پذیرفتهاند و برای نتایج هرگونه تحقیق و رسیدگی بعدی حد تعیین کردهاند، به صورتی که این رسیدگیها موجب ابطال انتخابات نشود و نتایج آن را تغییر ندهد، حتی اگر در بیش از ۱۷۰ حوزه انتخاباتی تعداد آرای به صندوق ریخته شده بیشتر از تعداد واجدین شرایط باشد.
از ما خواسته میشود که در این شرایط شکایت خود را از طریق شورای نگهبان پیگیری کنیم، حال آن که این شورا در عملکرد خود چه قبل، چه حین و چه بعد از انتخابات عدم بیطرفی خود را به اثبات رساندهاست و نخستین اصل در هر داوری رعایت بیطرفی است.
اینجانب همچنان قویا اعتقاد دارم درخواست ابطال انتخابات و تجدید آن حقی مسلم است که باید به صورتی بیطرفانه از طریق یک هیئت مورد اعتماد ملی مورد بررسی قرار گیرد، نه آن که پیشاپیش امکان ثمربخش بودن آن منتفی اعلام شود، یا با طرح احتمال خونریزی، مردم از هرگونه راهپیمایی و تظاهرات بازداشته شوند، یا شورای امنیت کشور به جای پاسخگویی به سوالات مشروع در خصوص نقش لباسشخصیها در حمله به افراد و اموال عمومی و ایجاد التهاب در حرکتهای مردمی به فرافکنی بپردازد و مسئولیت فجایع به وجود آمده را بر عهده دیگران بگذارد.»
در بخش پایانی بیانیه میرحسین موسوی آمدهاست
«ما به دست اندرکاران توصیه میکنیم برای برقراری آرامش در خیابانها مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی امکان تجمعهای مسالمت آمیز را نه تنها فراهم کنند، بلکه چنین گردهم آییهایی را تشویق کنند وصدا و سیما را از قید بدگوییها و یک طرفه عمل کردنها رها سازند. بگذارند صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد. بگذارند جراید نقد کنند، خبرها را آنچنان که هست بنویسند و در یک کلام فضایی آزاد برای مردم جهت ابراز موافقتها و مخالفتهای خود آماده سازند. بگذاریم آنهایی که علاقه دارند تکبیر بگویند و آن را مخالفت با خود تلقی نکینم. کاملا مشخص است که در این صورت احتیاجی به حضور نیروهای نظامی و انتظامی در خیابانها نخواهد بود و با صحنههایی که دیدن آنها و شنیدن خبر آنها دل هر علاقمند به انقلاب و کشور را به درد میآورد، روبرو نخواهیم بود.»
۳۱ خرداد ۱۳۸۸ چاپ | ارسال
هنوز راه رهایی از این وضعیت آشفته بسته نیست.
سید محمد خاتمی پس از حوادث روز 30 خرداد با صدور بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از امنیتی و نظامی شدن فضای کشور تأکید کرد: بر این باورم که هنوز راه رهایی از این وضعیت آشفته بسته نیست.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور مردم در صحنه از دست آوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است که باید آن را پاس داشت و راههای آن را گشاده تر کرد. این حضور شکوهمند از همه بخش ها و گروههای سنی و صنفی در ایران یک پیام روشن دارد که مردم صاحب کشور و انقلاب اند. این پیام را امروز نیز باید دریافت؛ سکوت اعتراضی و رفتار مدنی مردم در راهپیماییها هم نشانه رشد و بیداری و مسؤولیت پذیری مردم است و هم حکایتگر این واقعیت انکار ناپذیر است که مردم دارای حقوق اساسی و مشخص هستند که هر نظامی موظف به رعایت آنهاست. تبلیغات تحریک کننده و اهانت آمیز نسبت به مردم که همواره مستقل عمل کرده اند و انتساب حرکت سالم آنان به بیگانگان خود جلوه ای از اعمال سیاست های نادرست است که سبب دورتر شدن مردم از حکومت می شود.
در ایران انتخاباتی برگزار شده است و انبوهی از مردمان بزرگوار که آن حماسه حضور را آفریدند نتیجه اعلام شده را باور ندارند و به آن معترض اند. اعتماد عمومی در این زمینه لطمه دیده است و بستن راه اعتراض مدنی به روی مردم به معنی گشودن راههای خطرناکی است که خدا می داند به کدام سرانجام برسد.
باید حق مردم را پاس داشت و در عین تدبیر در برابر هرگونه تشنج و تشنج آفرینی و ناامنی (که از ساحت مردم به دور است) باید از شیوه های پرهزینه و زیانبار برای نظام و مردم از جمله مقابله نظامی و خشونت فاصله گرفت و همگان در جهت ترمیم اعتماد عمومی که پشتوانه اصلی نظام و کشور است برآییم و حرکت کنیم.
ضرب و جرح و ارعاب که نمونه تأسف آور آن را در روز شنبه شاهد بودیم و موجی از دستگیری از زنان و مردان و نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور از اولین ساعات اعلام نتایج تاکنون و ممانعت از اجتماعات آرام و باوقار مردم که از نشانه های فرهنگ بالای هموطنان است، مشکلات را افزون می کند.
فرصت ها به سرعت می گذرد و به تهدید تبدیل می شود، در حالی که بر این باورم که هنوز راه رهایی از این وضعیت آشفته بسته نیست و نیازی به امنیتی کردن و نظامی کردن فضا ندارد.
ارجاع امر به مرجع یا مراجعی که باید حافظ حقوق مردم و مجری انتخابات سالم و آزاد و ناظر بر آن باشند، ولی خود مورد انتقاد و شکایت اند راه حل مسأله نیست.
در بازگشایی این گره چرا نگاهی به روش و سیرت حضرت امام (ره) نداریم که در موارد مشابه بوده است و می تواند و باید مورد تأسی و اهتمام قرار گیرد.
تعیین هیأتی عادل، کاردان، بیطرف و شجاع که به ویژه مورد اعتماد معترضان هم باشد و پذیرش داوری منصفانه آن هیأت راهی برای عبور از این مرحله و گامی مثبت در جهت تقویت نظام و بازسازی اعتماد عمومی و نیز نشانه تصمیم گیری خطیر و گره گشا در هنگامه های حساس به نفع مردم و در جهت آرمانهای انقلاب است.
آزادی سریع دستگیر شدگان و زندانیهایی که موجب نگرانی عمیق خانواده های آنان و بسیاری از مردم شده است و نیز بازکردن راههای ارتباطی و اطلاع رسانی که متأسفانه همه را بسته اند می تواند فضای جامعه را تلطیف کند.
از سوی دیگر اعتراض و انتقاد به شیوه مدنی و به دور از هرگونه ناآرامی را که حق مسلم مردم است باید همگان پاس داریم.
نفی خشونت و تغییر فضاسازی کین توزانه و دشمن آفرین و مبتنی بر تهمت و افترا به فضای جدید مبتنی بر حقیقت، به محبت و دوستی و تعامل با یکدیگر نیز باید سرلوحه عمل قرار گیرد.
در این صورت است که هر هزینه ای که پرداخت شود نظام با همه ارزشهایش مصون و محفوظ خواهد ماند.
مردم حضور دارند و همچنان در انتظارند، این حضور را باید محترم شمرد.
ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله * علیه توکلت و الیه انیب
سید محمد خاتمی
31 خرداد 1388
خبرنامه امیرکبیر: صدها دانشجوی معترض دانشگاه تهران، برای چهارمین روز متوالی تجمع و تحصن اعتراضی خود را در دانشگاه تهران ادامه دادند.
اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، و اعتراض به سرکوب وحشیانه تجمعات اعتراضی دانشجویان و مردم ایران، و نیز تهاجم وحشیانه نیروهای انصار حزب الله به کوی دانشگاه تهران در در یکشنبه شب هفته گذشته محورهای اصلی اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران بود.
روز گذشته، شنبه، نیز دانشجویان از صبح با اجتماع در محل دانشکده هنرهای زیبا تجمع اعتراضی خود را آغاز کردند. این در حالی بود که دهها دانشجوی متحصن شب ها را نیز در محل تحصن بسر می برند. در ابتدای صبح دانشجویان دانشگاه با پیوستن به دانشجویان متحن در صحن دانشگاه حرکت کردند و به سر دادن شعار پرداختند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان هم چنین به اظهارات کذب فرهاد رهبر از بلندگوهای ضد ملی صدا و سیما اشاره می کردند. رهبر هنوز هم مدعی است که هیچ دانشجوئی تیر نخورده و هیچ دانشجوئی هم کشته نشده است. این در حالی است که دیروز پیکر یکی از دانشجویان کشته شده در واقعه کوی دانشگاه تهران تشییع شد. هم چنین به گفته دانشجویان در حالی فرهاد رهبر ادعا می کند که هیچ دانشجوئی در این واقع تیر نخورده که تنها در بیمارستان شریعتی نزدیک به صد دانشجو بستری هستند که تعداد قابل توجهی از آنان به ضرب گلوله نیروهای لباس شخصی و انصار حزب الله مجروح شده اند.
دانشجویان دیروز هم چنین با اجتماع در مقابل ساختمان ریاست دانشگاه تهران، خواهان استعفای وی در مقابل این دروغگوئی های اشکار شدند.
در ساعات بعد از ظهر، دانشجویان با تجمع در مقابل سر در دانشگاه شعارهائی در حمایت از مردم معترضی که توسط نیروهای گارد ویژه بشدت سرکوب و مجروح می شدند سر دادند. حضور دانشجویان در سر در اصلی دانشگاه تهران در حالی بود که صدها تن از نیروهای گارد ویژه مسلح، درمقابل دانشجویان صف آرائی کرده بودند تا مانع ارتباط مردم و دانشجویان شوند.
هم چنین نزدیک به ده تن از افراد بسیجی لباس شخصی در پیاده رو محوطه سر در دانشگاه تهران و با حمایت نیروهای گارد ویژه خطاب به مردم پلاکاردهائی را در دست نگه داشته بودند که بر روی آن نوشته شده بود : “اراذل بی بی سی به خانه های خود باز گردید”.
این افراد با حمل این پلاکاردها کوشش داشتند اعتراضات و فریاد های بلند دانشجویان را از پشت درب های دانشگاه خنثی سازند چرا که شعارهای دانشجویان و تجمع آنها توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده بود. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، اعتراض مردم به لباس شخصی های حامل این پلاکاردها در خیابان انقلاب موجب شد گارد ویژه مردم را تهدید کرده و آنها را پراکنده سازد.
شعارها و فریادهای دانشجویان موجب حمایت مردم در ان سوی خیابان شده و مردم به نشانه حمایت از دانشجویان و نیز به نشانه اعتراض، دست ها خود را بالا گرفتند تا اینکه گارد ضد شورش با ماشین های اب پاش به مردم حمله ور شد.
نیروهای گارد ویژه برای مدتی سوار بر موتورها اقدام به شلیک تیر هوائی بطور متوالی کردند که این اقدام برای لحظاتی اوضاع را بسیار متشنج نمود.
دانشجویان در این تجمع اعتراضی شعارهای مختلفی از جمله “دولت کودتا استعفا استعفا”، بسیجی واقعی، همت بود و باکری”، خس و خاشاک توئی، دشمن این خاک توئی”، مرگ بر دیکتاتور”، “الله اکبر”، دریدند، دریدند کوی و به خون کشیدند”، “کشته ندادیم که سازش کنیم، صندوق دست خورده شمارش کنیم”. دانشجویان هم چنین خطاب به بسیجی های حامل پلاکارد فریاد می زدند: “بسیجی به هوش باش، دانشجوئیم نه اوباش”، “اگه اوباش منم، چماق دستان تو چیست؟”.
http://www.autnews.ws/archives/1388,03,00028402
نجف زاده یک نماد است. نمادی از موجودات نادانی که همگی در یک نهاد به نام صدا و سیما جمع شده اند.
تفاوت نجف زاده با سایرین در متعفن بودنش است.
صدا و سیمای ما در تمامی سطوح خود از آدم های احمق سرشار است. در بالاترین سطح که ریاست آن باشد و سیاست های کلی آن را می چیند تا پایین ترین سطوح، یعنی همین آدم های خل وضع و خوشحالی که ما هرروز مجبوریم تحملشان کنیم.
صدا و سیمای ما به تمام معنا مصداق کامل خباثت است. مستقل از اینکه شما مانند مجلس هفتم 34 درصد در تهران پای صندوق ها حاضر شوید یا ریاست جمهوری دهم که 85 درصد، از دید صدا و سیما حماسه آفریدید! حتی اگر پای صندوق ها نروید نیز حماسه آفریدید.
تفکر قالب در صدا و سیما این است که به گمانشان، مردم هم مثل ایشان نفهم هستند. این است که مثلا در مناظرات تلویزیونی ثانیه ها را بین دو طرف تقسیم می کند و موقع خواندن اسم آن ها، ترتیب الفبایی را رعایت می کند. به عبارتی یعنی اینکه ما چه قدر عادلیم! و انگار مردم نمی فهمند که تلویزیون 24 ساعت در هفت کانال تبلیغ رییس جمهور را می کند. حماقت آن جایی اوج می گیرد که به رییس جمهور به خاطر غیاب هنگام نام بردن اسمش، 19 دقیقه وقت اضافه داده می شود تا عدالت سازمان بر همگان آشکار شود.
صدا و سیما رذل است از آن جهت که دروغ می گوید. مهم نیست که یک خبر گزاری بخواهد حقایق را نگوید. مثلا درگیری ها و تظاهرات روزهای اخیر. اما رذالت جایی است که دروغ بگویی. فرضا در شیراز بمب گزاری شود و بگویی که نمایشگاه تجهیزات جنگی بوده است و به علت نگه داری بد از تجهیزات، مشتعل شده و این اتفاق افتاده است.
صدا و سیما خائن است. بزرگترین خیانت به انقلاب اسلامی را صدا و سیما در این سال ها مرتکب شده است. چون هرگز احترامی برای اصلاح طلبان که معاند اصل نظام نیستند قائل نشد. چون دروغ گفت. چون رفتار مردم را نسبت به چیزهای نسبتا خوب ، با حماقت هایش به حس انزجار تبدیل کرد.
صدا و سیما پست است. اوج پستی آن در این روزها بر همگان آشکار است وقتی داد موافق و مخالف به آسمان برخواسته است. به قول یکی از دوستان، چه طور می شود که این همه آدم عوضی یک جا جمع شوند؟
نجف زاده یک نماد است. یک نماد متعفن. بعد ها در موردش صحبت می کنیم.
راستی به علت اشتباه من این متن به صورت مسیج برایتان ارسال شد. ببخشید