نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:03

تازه ترین ویدیوهای رسیده از حوادث شنبه ۳۰ خرداد در تهران

http://news.gooya.com/didaniha/archives/2009/06/089625.php

[ بدون نام ] یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:09



از دستگیر شدگان حمایت کنیم!

• یک اعلامیه که در تهران پخش شده، با اشاره به وضع دشوار دستگیرشدگان، از مردم دعوت کرده است هر روز صبح ساعت ۱۰ در خیابان شریعتی مقابل دادسرای انقلاب برای آزادی دستگیرشدگان گرد آیند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
یکشنبه ٣۱ خرداد ۱٣٨٨ - ۲۱ ژوئن ۲۰۰۹

آیا می دانید که در جریان تظاهرات آرام مردم در این چند روز در کشور؛ دهها نفر کشته؛ ص ها نفر مجروح و بیش از هزار نفر در سطح کشور دستگیر شده اند؟
آیا می دانید که بسیاری از مجروهان حتی با دست؛ پا و اندام شکسته بدون مداوا و درمان به زندان اوین منتقل شده اند؟
آیا می دانید که همانطور که در خیابان ها و در جلوی انظار همگان با مردم با خشونت و سبعیت تمام رفتار می شود در زندان ها نیز؛ زندانیان فاقد حقوق شهروندی و انسانی هستند و مورد بدرفتاری و شکنجه واقع شده اند؟
آیا می دانید کشور ما در سالهای قبل به کنوانسیون حقوق زندانیان پیوسته و بر طبق آن متعهد به رعایـت حقوق انسانی زندانیان است؟
آیا می دانید که تحت فشار و شکنجه بازجویان؛ کلیه اعترافات فاقد ارزش قانونی است و در مراحل بعد می توان آنها را رد و فقط روی حقایق تأکید کرد؟ و باید کلیه اظهارات کسانی را که مجبور به مصاحبه تلویزیونی می شوند را مردود دانست و مصاحبه شونده را مورد مهربانی و محبت قرار داد تا ضربات روحی خود را ترمیم نموده و در راه اهداف آزادی گام بردارد؟
آیا می دانید که طبق قوانین موجود پلیس تنها می تواند راه پیمایان و تظاهرکنندگان را جلب و با مدارک مستند به دادسرا جهت رسیدگی تحویل دهد و در صورت ضرب وشتم؛ تیراندازی و یا نقص عضو و یا قتل؛ پلیس نیروی انتظامی و فرمانده و سلسله مراتب وی مسئول و مجرم هستند و می بایست طبق ضوابط محاکمه و در صورت اقدام به قتل؛ آنان می بایست به قصاص و یا پرداخت دیه محکوم شوند؟
آیا میدانید که رسیدگی به اتهامات می بایست در دادگاه با قاضی با صلاحیت و بی طرف انجام شود و حضور هیأت منصفه و دیگر تشریفات قانونی لازم اجرا می باشد؟ در حالی که برخی از قضاتی امروزه وجود دارد که نه تنها بیطرف نیستند بلکه خود مدعی حاکمیت بوده و قبلا در سمت های بازجویی و اجرایی انجام وظیفه نموده اند و نظام قضایی ؛ قضات مستقل و با وجدان را منزوی و جابجا می نماید؟
آیا می دانید که هیچ سازمان مستقل و آزاد حقوق بشری داخلی و خارجی و همچنین وکلا نمی تواند از زندانیان حمایت کنند؟
آیا می دانید که به خانواده های دستگیر شدگان که به دادگاهها و دادسراها مراجعه نموده اند پاسخ روشن و مسئولانه ای داده نمی شود؟
آیا می دانید در حمله لباس شخصی ها؛ به منازل و خوابگاه های دانشجویی تخریب بحدی شدید بوده که از اموال دانشجویان چیز قابل استفاده ای باقی نمانده است و خشونت آنان سبعانه تر از حمله قوم وحشی مغول بوده است؟
آیا می دانید که هرگونه یورش و تخریب و ضرب و شتم پلیس نیروی انتظامی و یا لباس شخصی ها از قبیل حمله به کوی دانشکاه از جرائم درجه یک محسوب؛ و عاملین و فرماندهان با شکایت آسیب دیدگان و مدعی العموم می بایست محاکمه و محکوم شده وکل خسارات به افراد و اموال را تأدیه و رضایت خسارت دیدگان و ذینفعان را جبران نمایند؟ و هر کس که در جریان دادرسی؛ ممانعت و کارشکنی بعمل آورد در هر مقامی که باشد می توان بعنوان عدم انجام وظیفه و معاونت در جرم تحت تعقیب قرار داد و تا پایان جریان دادرسی رأس قوه قضائیه و مدعی العموم و صدر حکومت مسئول است؟
آیا می دانید که دفاع از دستگیرشدگان و همکاری برای مداوی مجروحین و تسلی بازماندگان شهدای راه آزادی جزئی از تلاش ما در انجام وظیفه و حقوق انسانی و حمایت از رأی و مطالبات مردم می باشد؟
و لذا ما ضمن مراجعه به بازماندگان شهدا و تسلی آنان؛ و مراجعه به مجروحین و همکاری در مداوای آنان؛ خواست آزادی دستگیرشدگان را همراه با خانواده هایشان؛ پی می گیریم و در مقابل دادگاهها و دادسراها حضور می یابیم؛ صدای اعتراض ما برای آزادی دستگیر شدگان؛ آنان را در ادامه راهشان برای کسب خواسته ها و احقاق حق مردم مصصم تر می کند.
و از وکلای مردمی و انسان دوست می خواهیم که افرادی که مورد ظلم قرار گرفته و خسارت های جانی و مالی دیده اند را جهت طرح دعوی راهنمایی نمایند و از آقای موسوی نیز دعوت می شود که با توجه به حمایت اهل فن و متخصص از ایشان و نیز امکانات در دسترس؛ سازمانی را برای حمایت از آسیب دیدگان و شهدای راه آزادی تشکیل داده تا در زمینه های متفاوت از آنان حمایت نماید.

خواست ما آزادی بی قید و شرط کلیه دستگیر شدگان وقایع اخیر و زندانیان سیاسی؛ محاکمه عوامل قتل ها و خشونت ها است.

برای حمایت و همدردی با دستگیرشدگان:
تهران: هر روز ساعت ۱۰ صبح مقابل دادسرای انقلاب خیابان شریعتی؛ نبش خیابان معلم

[ بدون نام ] یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:09



از دستگیر شدگان حمایت کنیم!

• یک اعلامیه که در تهران پخش شده، با اشاره به وضع دشوار دستگیرشدگان، از مردم دعوت کرده است هر روز صبح ساعت ۱۰ در خیابان شریعتی مقابل دادسرای انقلاب برای آزادی دستگیرشدگان گرد آیند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
یکشنبه ٣۱ خرداد ۱٣٨٨ - ۲۱ ژوئن ۲۰۰۹

آیا می دانید که در جریان تظاهرات آرام مردم در این چند روز در کشور؛ دهها نفر کشته؛ ص ها نفر مجروح و بیش از هزار نفر در سطح کشور دستگیر شده اند؟
آیا می دانید که بسیاری از مجروهان حتی با دست؛ پا و اندام شکسته بدون مداوا و درمان به زندان اوین منتقل شده اند؟
آیا می دانید که همانطور که در خیابان ها و در جلوی انظار همگان با مردم با خشونت و سبعیت تمام رفتار می شود در زندان ها نیز؛ زندانیان فاقد حقوق شهروندی و انسانی هستند و مورد بدرفتاری و شکنجه واقع شده اند؟
آیا می دانید کشور ما در سالهای قبل به کنوانسیون حقوق زندانیان پیوسته و بر طبق آن متعهد به رعایـت حقوق انسانی زندانیان است؟
آیا می دانید که تحت فشار و شکنجه بازجویان؛ کلیه اعترافات فاقد ارزش قانونی است و در مراحل بعد می توان آنها را رد و فقط روی حقایق تأکید کرد؟ و باید کلیه اظهارات کسانی را که مجبور به مصاحبه تلویزیونی می شوند را مردود دانست و مصاحبه شونده را مورد مهربانی و محبت قرار داد تا ضربات روحی خود را ترمیم نموده و در راه اهداف آزادی گام بردارد؟
آیا می دانید که طبق قوانین موجود پلیس تنها می تواند راه پیمایان و تظاهرکنندگان را جلب و با مدارک مستند به دادسرا جهت رسیدگی تحویل دهد و در صورت ضرب وشتم؛ تیراندازی و یا نقص عضو و یا قتل؛ پلیس نیروی انتظامی و فرمانده و سلسله مراتب وی مسئول و مجرم هستند و می بایست طبق ضوابط محاکمه و در صورت اقدام به قتل؛ آنان می بایست به قصاص و یا پرداخت دیه محکوم شوند؟
آیا میدانید که رسیدگی به اتهامات می بایست در دادگاه با قاضی با صلاحیت و بی طرف انجام شود و حضور هیأت منصفه و دیگر تشریفات قانونی لازم اجرا می باشد؟ در حالی که برخی از قضاتی امروزه وجود دارد که نه تنها بیطرف نیستند بلکه خود مدعی حاکمیت بوده و قبلا در سمت های بازجویی و اجرایی انجام وظیفه نموده اند و نظام قضایی ؛ قضات مستقل و با وجدان را منزوی و جابجا می نماید؟
آیا می دانید که هیچ سازمان مستقل و آزاد حقوق بشری داخلی و خارجی و همچنین وکلا نمی تواند از زندانیان حمایت کنند؟
آیا می دانید که به خانواده های دستگیر شدگان که به دادگاهها و دادسراها مراجعه نموده اند پاسخ روشن و مسئولانه ای داده نمی شود؟
آیا می دانید در حمله لباس شخصی ها؛ به منازل و خوابگاه های دانشجویی تخریب بحدی شدید بوده که از اموال دانشجویان چیز قابل استفاده ای باقی نمانده است و خشونت آنان سبعانه تر از حمله قوم وحشی مغول بوده است؟
آیا می دانید که هرگونه یورش و تخریب و ضرب و شتم پلیس نیروی انتظامی و یا لباس شخصی ها از قبیل حمله به کوی دانشکاه از جرائم درجه یک محسوب؛ و عاملین و فرماندهان با شکایت آسیب دیدگان و مدعی العموم می بایست محاکمه و محکوم شده وکل خسارات به افراد و اموال را تأدیه و رضایت خسارت دیدگان و ذینفعان را جبران نمایند؟ و هر کس که در جریان دادرسی؛ ممانعت و کارشکنی بعمل آورد در هر مقامی که باشد می توان بعنوان عدم انجام وظیفه و معاونت در جرم تحت تعقیب قرار داد و تا پایان جریان دادرسی رأس قوه قضائیه و مدعی العموم و صدر حکومت مسئول است؟
آیا می دانید که دفاع از دستگیرشدگان و همکاری برای مداوی مجروحین و تسلی بازماندگان شهدای راه آزادی جزئی از تلاش ما در انجام وظیفه و حقوق انسانی و حمایت از رأی و مطالبات مردم می باشد؟
و لذا ما ضمن مراجعه به بازماندگان شهدا و تسلی آنان؛ و مراجعه به مجروحین و همکاری در مداوای آنان؛ خواست آزادی دستگیرشدگان را همراه با خانواده هایشان؛ پی می گیریم و در مقابل دادگاهها و دادسراها حضور می یابیم؛ صدای اعتراض ما برای آزادی دستگیر شدگان؛ آنان را در ادامه راهشان برای کسب خواسته ها و احقاق حق مردم مصصم تر می کند.
و از وکلای مردمی و انسان دوست می خواهیم که افرادی که مورد ظلم قرار گرفته و خسارت های جانی و مالی دیده اند را جهت طرح دعوی راهنمایی نمایند و از آقای موسوی نیز دعوت می شود که با توجه به حمایت اهل فن و متخصص از ایشان و نیز امکانات در دسترس؛ سازمانی را برای حمایت از آسیب دیدگان و شهدای راه آزادی تشکیل داده تا در زمینه های متفاوت از آنان حمایت نماید.

خواست ما آزادی بی قید و شرط کلیه دستگیر شدگان وقایع اخیر و زندانیان سیاسی؛ محاکمه عوامل قتل ها و خشونت ها است.

برای حمایت و همدردی با دستگیرشدگان:
تهران: هر روز ساعت ۱۰ صبح مقابل دادسرای انقلاب خیابان شریعتی؛ نبش خیابان معلم

[ بدون نام ] یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:14

هشدار عبدالرحمن الراشد نویسنده مشهور عرب:
"آهاى عربهاى ایران پرست، ایران دگرگون شده است"

عبدالرحمن الراشد

عبدالرحمن الراشد


عبدالرحمن الراشد نویسنده و روزنامه نگار نامدار عرب و مدیر تلویزیون العربیه در یکى از مقالات اخیر خویش در "الشرق الاوسط" چاپ لندن با نگاهى به حوادث جارى ایران به "حزب الله لبنان"، "حماس" و امثال آنان هشدار داده است.

او در این مقاله تحت عنوان "آهاى عربهاى ایران پرست، ایران دگرگون شده است" مى نویسد: "دفاع بى چون و چرا و مبالغه آمیزى که بعضى ها در جهان عرب از احمدى نژاد مى کنند و چشمان خود را بر حقایق موجود در ایران بسته، گزارش هاى تظاهرات انبوه جمعیت را در ایران تکذیب مى نمایند، حاکى از آن است که عربهاى طرفدار ایران در اردوگاههاى حزب الله، حماس و امثالهم نگران آنند که بتهاى ذهنى شان شکسته شود. طبیعى است که آنان دچار ترس و وحشت باشند زیرا ایران تندرو، زیر ساخت شخصیت و هویت آنها را تشکیل مى دهد و تحولى که در نظام کنونى ایران در حال شکل گیرى است، درجه ى تأثیر پذیرى آنان را دو چندان مى کند".

وى مى افزاید: "در عرصه ى رسانه اى جهان عرب، مدافعان ایران مذبوحانه گوى سبقت را از یکدیگر در این جهت مى ربایند که از ایرانى که مى شناسند یا مى خواهند، دفاع کنند. چنین افرادى تظاهرات چند هزار نفرى مردم ایران را که بر صفحات تلویزیونهاى عالم مشاهده مى کنند، نادیده مى گیرند و حتى فراموش مى کنند که رهبرى این تظاهرات را چره هاى بارزى از خود نظام جمهورى اسلامى برعهده دارد".

عبدالرحمن الراشد اظهار مى دارد: "چنین عربهایى اصرار مى ورزند که اینها همه دروغ و توطئه است. آنان مى گویند که این تصاویر مونتاژ شده است و بر همین مبنا تجزیه و تحلیل ارائه مى دهند. اما واقعیت آن است که مونتاژ و دروغ بیشتر به کسانى برمى گردد که این مفسران ما از آنان دفاع مى کنند. اینان یا آنچنان از خود بیگانه شده اند و خود را در صفى مى بینند که واقعیات امروز ایران را انکار مى کند، و یا آن که واقعیت را مى دانند اما مى خواهند براى مخاطبان عرب خویش و به ویژه طرفدارن شوکه شده ى خویش تصویر دیگرى را ترسیم کنند". سپس مى افزاید: "هواداران حزب الله- طبعاً منظورم سردمداران و نظریه پردازان آن نیست- تا همین یکى دو روز گذشته گمان مى کردند نظام ایران یکپارچه است و رهبران انقلابى اش در همه چیز متفق القول اند. لیکن ناگهان با انبوه اتهاماتى مواجه مى شوند که طرفهاى سیاسى در ایران حواله ى همدیگر مى کنند، آن هم اتهاماتى از قبیل خیانت، مزدورى و فساد مالى. اینان همچنین مى بینند که عصیانى گسترده از میان مردم ایران سر بر آورده است".

این نویسنده خاطر نشان مى کند: "ماشین تبلیغاتى جانبداران ایران در جهان عرب سخت در اشتباه است که بر چشم مردمان عرب چشمبند مى زنند و گوش آنان را با فریادهاى انکار و تکذیب کر مى کنند. ما مى دانیم که در درون صفوف هواداران نیروهاى ایران پرست در جهان عرب، هم اکنون کم نیستند افرادى که براى دیدن و شنیدن وقایع ایران آن گونه که هست به رسانه هایى به جز رسانه هاى این نیروها روى مى آورند. منابع همیشگى قبلى آنان که غرق در تحزب اند و تنها به تهییج و بسیج افکار و افراد مى پردازند، دیگر کارساز نیست. زیرا انبوه تصاویر، اظهارات و اطلاع رسانى ها واقعیات دیگرى را بازگو مى کنند. اینک هواداران احزاب فوق الذکر، حقیقت را در رسانه هاى دیگرى جستجو مى کنند و مى خواهند بدانند چرا پس از اعلام نتایج انتخابات 12 ژوئن معترضان به این نتایج به خیابانها ریخته اند و به خانه ها برنمى گردند".
او سپس مى نویسد: "چه احمدى نژاد بماند- که احتمالش بیشتر است- و چه نماند، چه جنبش معترضان سرکوب شود و چه ادامه یابد، ایران عملاً دگرگون شده است و در آینده نیز دگرگونتر خواهد شد. این بدان معنا است که ایران پرستان در جهان عرب اگر مى خواهند آینده اى در جهان عرب داشته باشند و اردوگاههایشان باقى بماند، باید بیش از سخن گفتن از اوضاع ایران، کمى بیاندیشند".

عبدالرحمن الراشد ابراز عقیده مى کند: "به یقین رویدادهاى آتى ایران، مبهم و ناشناخته است لیکن ایران دیروز، با پیامدهاى حوادث روزهاى اخیر هرچه که باشد، به حال خود نخواهد ماند. ایران یک کاسه، با حاکمیت و طرح و نظام یکدست دیگر تمام شده است. اکنون دیگر تندروان حتى اگر نظام فعلى خود را حفظ کنند، نخواهند توانست رقیب بزرگ درونى خویش را نادیده بگیرند. این رقیب با برنامه هاى آنها و از جمله سیاستهاى خارجى آنان مخالفت مى کند. مخالفان، سیاست احمدى نژاد را در همه چیز و از جمله در بحث هولوکاست به باد انتقاد گرفتند. شیخ مهدى کروبى در مناظره اش با احمدى نژاد در تلویزیون رسمى ایران، ضمن حمله به این اندیشه، این سوال را مطرح کرد که چه سودى از وارد شدن به بحثى کهنه شده داشته ایم که با آن منافع ملى ایران را تهدید کنیم؟ ایرانیان اکنون بى باکانه از این که دارائیهاى کشورشان براى برنامه هاى حزب الله لبنان هزینه مى گردد و یا به حماس داده مى شود تا در نبرد با جنبش فتح به کار گرفته شود و یا این که به حوثى ها در یمن و امثال آنها بذل و بخشش مى گردد، ابراز ناخشنودى مى کنند".

وى در پایان مى نویسد: "شاید مخالفت ایرانیان در این زمینه ها جنبه ى صرفاً سیاسى نداشته بلکه ناشى از فشار هزینه هاى زندگى بر گرده ى شهروند ایرانى باشد. ولى به هر حال چه موسوى بر کرسى ریاست جمهورى بنشیند و چه احمدى نژاد، شهروند ایرانى دیگر نمى تواند بپذیرد که کسى نان شبش را براى تحقق آرمانهاى تعدادى از سردمداران تقسیم کند".
بالاى صفحه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد